نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
♦️ «آنچه میخواهیم انجام دهیم و آنچه میتوانیم انجام دهیم»
♦️ «آنچه میخواهیم انجام دهیم و آنچه میتوانیم انجام دهیم»
هنگامی که دولت تصمیم میگیرد قیمت یک کالای کمیاب را به جای قیمت بازاری مثلاْ ۶۰۰۰ تومانی آن ۴۲۰۰ تومان تعیین کند، نیتِ ستودنیِ در دسترس قرار دادن این کالا به تعداد بیشتری از مردم را در سر دارد. اما دولت به اثرات غیرمستقیم این نیت خود توجهی نمیکند: در کوتاهمدت، معنای این کار مدت بیشتر در صف منتظر بودن، رشوه دادن، یا شکلی دیگر از ناکارایی است؛ در بلندمدت معنایش تهکشیدن موجودی آن کالا به علت تعیین قیمت خیلی پایین است.
هنگامی که دولت میکوشد جنسی را به رایگان یا ارزان به کسانی اختصاص دهد که از نظر خودش میتوانند بهترین استفاده را از آن بکنند، چنین دولتی اغلب آنچه را دوست دارد انجام دهد با آنچه میتواند انجام دهد اشتباه میگیرد. دولت فراموش میکند همه اطلاعات مورد نیاز برای گرفتن یک تصمیم خوب را در اختیار ندارد. داشتن اطلاعات در قلب این موضوع است و تنها با استفاده از سازوکار بازار است که آشکارشدن این اطلاعات امکانپذیر میشود. دولتها نمیدانند کدام بنگاهها بهترین ایدهها یا کمترین هزینههای توسعهای برای یک برنامه خاص را دارند، اما حراج قیمتی آشکار میسازد که کدام بنگاهها آماده پرداخت بیشترین مبلغ برای هر برنامه هستند.
در حالت کلی، دولتها بهندرت مجهز به آن نوع اطلاعاتی هستند که برای گرفتن تصمیمات تخصیصیشان به آنها نیاز دارند. منظور این نیست که دولت هیچ فضایی برای مانوردادن ندارد، بلکه او باید محدودیتهای خود را بپذیرد. تکبر و خیرهسری (اطمینان مفرط حکومت به توانایی خود در اتخاذ تصمیمها و انتخابهای پیچیده در قلمرو سیاستگذاری اقتصادی) میتواند به بروندادهای زیانبار در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی منجر شود؛ بهویژه اگر با اشتیاق به حفظ نظارتهای دولتی و در نتیجه قدرت توزیع و تخصیص لطف و مرحمت هم ترکیب شود.
شهروندان شاید نگران زیستن در جهانی باشند که قرار است یک بازار ناشناس (غیرشخصی) تصمیمات را بگیرد: شهروندان میخواهند آدمهای واقعی از آنان مراقبت و نگهداری کنند. اما آنها باید این نکته را هم تشخیص دهند که مقامات دولتی، ابرقهرمان نیستند. رأیدهندگان البته این حق را دارند که از صاحبمنصبان انتظار انجام آنچه را که شدنی و مفید است داشته باشند، اما وقتی این مقامها نمیتوانند معجزه کنند نباید آنان را با القاب نالایق یا فاسد بودن بنوازند.
منبع: کتاب اقتصاد در خدمت خیر جمعی نوشته جین تیرول (با اندکی تصرف)