!؟ (قسمت سوم)

#ایا_وجود_ما_در_جهان_اهمیتی_دارد!؟(قسمت سوم)

ولیلیامز می‌گوید برای آن‌که چیزی در مقیاس کیهانی مهم باشد؛ باید ارزش وجودی داشته باشد و چون در مکتب طبیعت‌گرایی چنین چیزی وجود ندارد؛ بنابراین در مقیاس کیهانی چیز مهمی وجود ندارد. آن‌طور که ویلیامز بیان می‌کند، دیدگاه ارزشمند بودن ما در این جهان، وقتی مطرح می‌شود که جامعه به وجود سرچشمه‌ی هستی که همان خداوند است، ایمان داشته باشد. ویلیامز می‌گوید یا ما به خدا ایمان داریم که در این صورت دیدگاه اهمیت داشتن در جهان را می‌پذیریم یا این‌که ایمان نداریم. وقتی که به حضور سرچشمه‌ای برای هستی ایمان نداشته باشیم، به این باور می‌رسیم که هیچ فکری به‌غیر از فکر خودمان وجود ندارد و این فعالیت‌های خود ما هستند که می‌توانند تعیین کنند که اهمیت داشته باشند یا خیر.

این پرسش که بیان می‌کند چه چیزی از نگاه کیهانی باعث اهمیت داشتن ما می‌شود، احتمالاً از اساس اشتباه است. ممکن است برخی این‌گونه پرسش را مطرح کنند که چه چیزی از نگاه چند سنگ باعث اهمیت داشتن ما می‌شود؟ سایمون بلک‌برن، فیلسوفی از دانشگاه کمبریج، در کتاب Being Good که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، پرسش را فراتر می‌برد و آن‌ را این‌گونه مطرح می‌کند:

وقتی که شما می‌گویید زندگی انسان دارای معنا و اهمیت است، من از شما می‌پرسم که برای چه کسی اهمیت دارد؟



آیا ممکن است که نگرانی‌های ما در مورد اهمیت نداشتن در جهان چیزی بیش از پاسخ‌های اشتباهی که داشتیم نباشند؟ به عبارت دیگر، آیا ممکن است که ما با پاسخ دادن به این پرسش خود را سردرگم کرده باشیم؟

گای کاهان، یکی از فیلسوفان معاصر از دانشگاه آکسفورد، از معدود افرادی است که در مورد این مشکلات به طور دقیق مقالاتی را نوشته است و سعی دارد پاسخی جامع برای آن بیابد. او با پرسش‌های پاراگراف قبل، کاملاً مخالف است. وی می‌گوید اگر دیدگاه جهان‌بینی طبیعت‌گرایانه و آتئیسم می‌توانند در جهانی بی‌نهایت وجود هر چیزی را که دارای ارزش وجودی است، رد کنند؛ آن‌گاه اگر جهان به اندازه‌ی یک بسته‌ی کبریت بود یا اگر چند لحظه‌ی پیش نیز به وجود آمده بود، باز هم وجود چیزهای دارای ارزش وجودی و ظاهری را رد می‌کردند. از سوی دیگر، اگر چیزی که دارای ارزش وجودی و ظاهری است در این جهان وجود داشته باشد، آن‌گاه نیازی ندارد که بیش از این در جهانی بی‌نهایت و قدیمی که سراسر سکوت است، همچنان وجود داشته باشد. درک این دیدگاه اندکی مشکل است؛ اما اگر بخواهیم خیلی ساده آن را بیان کنیم، شاید درک آن آسان‌تر باشد. تمام حرف گای کاهان این است که چیزهایی مانند اندازه و مقیاس کیهانی اصلاً در ارزش چیزها به حساب نمی‌آیند. اگر این‌چنین است؛ آیا ما تا به امروز اشتباه می‌کرده‌ایم که همواره خود را در مقیاس کیهانی هیچ می‌دانستیم؟ آیا چنین اشتباه ساده‌ای قابل قبول است؟ آیا عامل دیگری وجود دارد که باعث می‌شود ما فکر کنیم در جهان بی‌اهمیت هستیم؟

ادامه دارد...
https://goo.gl/e7gBh8