کانال علم نجوم طبیعت بروز ترین اخبار رصدی کشور و اخبار نجومی... ارتباط و تبلیغ @nojom01 ادرس اینستاگرامی کانال yon.ir/R3oW7 با فقط عضو شدن در این کانال علمی به نیاز مندان کمک کنید در آینده ماهی یک ویدیو به اشتراک گذاشته میشه از شادی نیاز مند
ایا وجود ما در جهان اهمیتی دارد!؟ (قسمت ششم).. به جای ارزش داشتن باید به علت چیزی بودن فکر کرد
ایا وجود ما در جهان اهمیتی دارد!؟ (قسمت ششم)
به جای ارزش داشتن باید به علت چیزی بودن فکر کرد. اگر اینچنین فکر کنیم میبینیم که ما الماس نیستیم و اهمیتی در جهان نداریم. اگر ما به خوبی جایگاه خود در جهان را بشناسیم و بدانیم که کجای این عالم هستیم، آنگاه به خوبی درک میکنیم که ما علت چیزی نیستیم و قدرت بسیار اندکی در این زمینه داریم. دانشمندان به خوبی میدانند که ما هیچ کنترلی روی فضا نداریم و فراتر از تواناییهای ما است. ما روی یک غبار زندگی میکنیم که به راحتی یک نسیم ملایم میتواند آن را به طرفین ببرد و به بیرون پرت کند. ما این را به خوبی میدانیم که حتی اگر وجود نداشته باشیم، باز هم جهان وجود خواهد داشت و طبق همیشه پیش خواهد رفت؛ بدون آنکه تغییری در روند فعلی آن ایجاد شود. از نظر دخیل بودن و علت چیزی بودن، ما در مقیاس کیهانی کاملاً بیاهمیت هستیم و در زنجیرهی اتفاقات جهان جایگاه خاصی نداریم.
تفاوت این دیدگاه با دیدگاه گای کاهان چیست؟ گای کاهان توضیح معقولی را ارائه داد که شاید بسیاری آن را بپذیرند؛ اما واقعیت این است که کاهان نیز همچون سایر فلاسفه، ارزش و اهمیت را از یکدیگر تفکیک نکرد و سعی کرد با مقایسهی حیات هوشمند در جهان با الماسی که در یک خانه است، ارزش و اهمیت ما را نشان دهد. گای کاهان در یک مثال، ارزش و اهمیت را مترادف یکدیگر دانست در حالیکه اینچنین نیست. با مثال چگونی شگلگیری طوفان و تأثیر تودهی هوای گرم در تسریع فرآیند توسعهی آن، ما دریافتیم که هر چیز با اهمیت، الزاماً با ارزش نیست و یک چیز خاص میتواند اهمیت داشته باشد؛ اما از کوچکترین ارزشی برخوردار نباشد.
ما اگر در این دنیا تنها باشیم، باز هم تفاوتی در میزان اهمیت ما ایجاد نمیشود. فرقی نمیکند که جهان مملو از حیات هوشمند باشد یا کاملاً تهی از آن، اگر ما نتوانیم همچنان تأثیری عمده در جهان بگذاریم، بیاهمیت و بیارزش خواهیم بود. برخی از افراد به دنبال این هستند که بدانند چرا ما فکر میکنیم در جهان بیاهمیت هستیم و این تفکر از کجا میآید. از نظر برخی فلاسفه، دلیل اصلی این تفکر، جایگاه کوچکی است که ما در جهان به خود اختصاص دادهایم. کاملاً منطقی است که فکر کنیم اگر ما کوچک نبودیم، آنگاه این فکر که بیاهمیت هستیم نیز به ذهنمان خطور نمیکرد
اگر ما بتوانیم در بافت جهان تغییراتی ایجاد کنیم، آنگاه احساس غرور خواهیم داشت
توضیحی که ارائه شد به نظر قانع کننده است؛ اما چرا گذشتگان فکر میکردند که ما جایگاه ویژهای داریم و به پوچی امروزهی ما حتی فکر نیز نمیکردند؟ فرض کنید میزان اثرگذاری ما در جهان به همین اندازهی فعلی است. آنگاه اندازهی جهان را کوچک و کوچکتر کنید؛ در این صورت، جایگاه ما در جهان بزرگ و بزرگتر میشود و چون محیط کوچک میشود، اثرگذاری ما در جهان بیشتر خواهد شد. حال جهان را بزرگتر از اندازهی فعلی تصور کنید. در آن صورت، جایگاه ما از حالت فعلی نیز کوچکتر خواهد شد و ما به حدی بیاهمیت میشویم که گویی وجود نداریم. این میتواند توضیح دهد که چرا احساس کوچک بودن و بیاهمیت بودن در جهان، تقریباً پدیدهای نوظهور بوده و در گذشته وجود نداشته است. به جز چند مورد خاص، گذشتگان ما هیچگونه ایدهای از دستاوردهای علم ستارهشناسی و وسعت بیحد و مرز آن نداشتهاند. آنها فکر میکردند که زمین، مرکز جهانی به مراتب کوچکتر از آن چیزی که ما میشناسیم، است. در گذشته اکثراً به اهمیت اندک در جهان فکر نمیکردند تنها تعداد محدودی این احساس را داشتند که شواهد اندکی از آنها در دسترس است. اگر این توضیحاتی که ارائه شد درست هستند؛ بدیهی است که گذشتگان ما فکر کرده باشند دارای جایگاه ویژه و برتری در جهان بوده و از قدرت خاصی برخوردارند.
پیشتر برای درک گذشتگان، قدرت اثرگذاری خود در جهان را ثابت در نظر گرفتیم و ابعاد جهان را کوچک و بزرگ کردیم. حال بیایید قدرت اثرگذاری خود را متغیر و اندازهی جهان را ثابت فرض کنیم. تصور کنید که ما قدرت زیادی داریم، به گونهای که میتوانیم حرکت ستارههای دوردست را تحت کنترل خود درآوریم و چگونگی حرکت کهکشانهای دوردست و آینده را ما تعیین کنیم؛ در آن صورت ما میتوانیم بافت جهان را دچار تغییر کرده و آن را مطابق با اهدافی که در نظر داریم شکل دهیم. آیا در صورت داشتن چنین قدرتی بازهم احساس بیاهمیت بودن در جهان را خواهیم داشت؟ مطمئناً خیر؛ در آن صورت بسیار مغرور و متکبر نیز خواهیم شد.
ادامه دارد...
https://goo.gl/e7gBh8