🔘تولد دوباره قاعده بورن: داستان مرموز ظهور واقعیت فیزیکی از دل ریاضیات انتزاعی کوانتومی (فصل ➌ بخش اول

🔘تولد دوباره قاعده بورن : داستان مرموز ظهور واقعیت فیزیکی از دل ریاضیات انتزاعی کوانتومی (فصل ➌ بخش اول
فصل اول بخش اول دوم سوم چهاروم
💬در قسمت اول و دوم تولد دوباره قاعده بورن از پژوهشی سخن به میان آوردیم که سعی می‌کرد این قاعده را از اصول ابتدایی بدست آورد. در این راه، با مسئله‌ی بحث‌برانگیز اندازه‌گیری و به تبع آنها تفسیرهایی مانند چندجهانی برخوردیم. در این قسمت که قسمت پایانی این مقاله است، درمی‌یابیم که اصلا نباید به دنبال یک قانون بنیادی بگردیم، زیرا آنطور که ویلر معتقد بود، گویا همه قوانین، قانونِ بی قانون‌اند

✔قانونِ بی قانون

⚡پژوهشی که بیان شد، از جمله پژوهش‌هایی است که توسط دانشمندانی که روی بنیان‌های مکانیک کوانتومی کار می‌کنند، انجام شده است. در واقع این گروه از دانشمندان می‌خواهند بدانند آیا این نظریه‌ی به نظر عجیب می‌تواند از برخی فرضیات ساده‌ای که شهودی‌تر هستند، استخراج شود یا نه. آنها این برنامه‌ را بازسازی کوانتومی(quantum reconstruction) نامیده‌اند. کابلو هم چنین هدفی رادنبال کرده و توضیحی برای قاعده بورن پیشنهاد داده که در ذاتش، شبیه به همین چیزی است که مطرح کردیم، اما در جزییات، با آن متفاوت است. او می‌گوید:

من به دنبال یافتن ساده‌ترین تصویری از جهان هستم که نظریه‌ی کوانتومی را اجرا می‌کند.

⚡دیدگاه او، با ایده‌ای چالش‌برانگیز آغاز می‌شود که می‌گوید «در حقیقت هیچ قانون فیزیکی بنیادی که نتایج اندازه گیری را دیکته کند، وجود ندارد: هر نتیجه‌ مادامی که یک مجموعه از الزامات سازگاری-منطقی که احتمال نتایج آزمایش های مختلف را به یکدیگر مرتبط می‌سازد، نقض نکند می‌تواند رخ دهد، مثلا اگر بگوییم یک آزمایش، سه نتیجه‌ی ممکن را (با احتمالات خاص) تولید می‌کند و یک آزمایش مستقل دوم، چهار نتیجه‌ی ممکن را تولید می‌کند، تعداد نتایج ترکیبی ممکن برای این دو آزمایش، سه ضربدر چهار یا ۱۲ نتیجه‌ی ممکن است که از یک مجموعه‌ی خاص و ریاضی‌وار احتمالات ترکیبی می‌آید.
چنین واقعیت بی‌قانونی، دستورالعمل بعیدی برای تولید یک نظریه‌ی به طور کمی پیش‌بینی‌کننده مانند مکانیک کوانتومی، به نظر می‌رسد. اما در سال ۱۹۸۳ فیزیکدان آمریکایی، جان ویلر پیشنهاد کرد ممکن است نظم‌های آماری در جهان فیزیکی از چنین حالتی (واقعیتی بی‌نظم) ظهور کرده باشند، همانگونه که برخی اوقات، از دل یک رفتار جمعی بی‌برنامه بروز می‌کنند. ویلر نوشت:

همه چیز به طور آشفته‌ و جادویی بر اساس نتایج غیر قابل‌ پیش‌بینی میلیاردها میلیاردها پدیده‌ی کوانتومی بنیادی ساخته می‌‌شود.

⚡او استدلال کرد که ممکن است هیچ قانون بنیادی حاکم بر این پدیده‌ها وجود نداشته باشد. چنین استدلالی، تنها سناریویی بود که می‌توانستیم امیدوار باشیم یک توضیح فیزیکی مستقل و درونی در هر پدیده پیدا کنیم، زیرا در غیر اینصورت، ما می‌ماندیم و یک بی‌نهایت قهقرایی؛ چرا که در آن صورت، لازم بود تا هر معادله‌ی بنیادی حاکم بر رفتار، خودش توسط معادله‌ی بنیادی‌تر دیگری توصیف شود. برخلاف نگرشی که جهان را ماشینی می‌بیند که توسط نوعی معادله‌ی جادویی اداره می‌شود، ویلر استدلال کرد جهان واقعا یک سیستم خودسازنده یا خودترکیبی (self-synthesizing) است. او این ظهور و برامدن رفتار قانون‌گونه‌ی فیزیک را «قانونِ بدون قانون» (law without law) نامید.
⏭ادامه دارد