کانال علم نجوم طبیعت بروز ترین اخبار رصدی کشور و اخبار نجومی... ارتباط و تبلیغ @nojom01 ادرس اینستاگرامی کانال yon.ir/R3oW7 با فقط عضو شدن در این کانال علمی به نیاز مندان کمک کنید در آینده ماهی یک ویدیو به اشتراک گذاشته میشه از شادی نیاز مند
تولد دوباره قاعده بورن: داستان مرموز ظهور واقعیت فیزیکی از دل ریاضیات انتزاعی کوانتومی (بخش ➌
تولد دوباره قاعده بورن : داستان مرموز ظهور واقعیت فیزیکی از دل ریاضیات انتزاعی کوانتومی (بخش ➌
⚡در قسمت اول داستان تولد دوباره قاعده بورن کمی از تاریخچهی آن صحبت کردیم و پس از آن به سراغ پژوهش جدیدی رفتیم که سعی کرده این قاعده مرموز را دوباره از نو بنا کند. درلابهلای این بحث، دوباره به چالش بزرگ اندازه گیری برخوردیم. در این قسمت، میخواهیم کمی بیشتر در مورد این چالش و ارتباطش با قاعده بورن صحبت کنیم، جایی که پای تفسیر جنجالی چندجهانی به میان میآید. با دیپ لوک همراه باشید…
درک اندازه گیری به کمک قاعده بورن، انگیزهای است که افراد زیادی را ترغیب کرده تا به جای آموختن و پذیرفتن، تلاش کنند آن را توضیح دهند. یکی از جالبترین تلاشها در این زمینه که توسط ریاضیدان آمریکایی، اندرو گلیسون (Andrew Gleason) در سال ۱۹۵۷ انجام شد، نشان داد که قاعده بورن از برخی اجزای دیگر ساختار ریاضی استاندارد مکانیک کوانتومی پیروی میکند: به عبارت دیگر، این قاعده، بستهای فشردهتر از چیزی است که در ابتدا به نظر میرسید. با این وجود گلیسون فرض میکند برخی جنبههای کلیدی فرمالیسم ریاضی برای ارتباط حالات کوانتومی به نتایج یک اندازه گیری خاص، لازم هستند.
یک رویکرد بسیار متفاوت برای بدست آوردن قاعده بورن، بر تفسیر بحثبرانگیز چند جهانیمکانیک کوانتومی تکیه میکند. چند جهانی، تلاشی برای حل معمای اندازه گیری های کوانتومی با این فرض است که به جای انتخاب فقط یکی از چند نتیجهی ممکن، همهی آنها در جهانهای متفاوتی که از جهان ما جدا شدهاند (یا شکافته شدهاند)، وجود دارند. در اواخر دههی ۱۹۹۰، یکی از مدافعان چندجهانی به نام دیوید دوچ (David Deutsch) ادعا کرد که احتمالات قطعی کوانتومی، دقیقا چیزهایی هستند که یک مشاهدهگر سلیم برای پیشبینی، نیاز دارد؛ استدلالی که میتواند برای بدست آوردن قاعده بورن استفاده شود. در ضمن، لو ویدمن (Lev Vaidman) از دانشگاه تلآویو و به طور مستقل سین کارول (Sean Carroll) و چارلز سبنز (Charles Sebens) از کلتک پیشنهاد کردند که قاعده بورن تنها قاعدهای است که احتمالات درست را در یک بسگیتی چندجهانی، در لحظهای پس از آنکه یک شکافتگی رخ داده، اما قبل از اینکه مشاهدهگری نتیجهی اندازه گیری را ثبت کند، بدست میدهد. در آن لحظه، مشاهدهگران هنوز نمیدانند در کدام شاخه از جهان قرار دارند، اما کارول و سبنز استدلال کردند «راهی منطقی برای حدس نتایج در چنین مواردی وجود دارد که مستقیما منجر به قاعده بورن میشود». تصویر چندجهانی هم، مشکلات خودش را دارد، اما حداقل این مسئله را که اگر هر نتیجهی ممکنی، به طور قطع بدست آید، اصلا «احتمال» چه معنایی میتواند داشته باشد را ندارد. گالی میگوید:
تفسیر چند جهانی به تعمیر اساسی بسیاری از مفاهیم و شهودات بنیادی نیاز دارد.
⚡علاوه بر این، یرخی میگویند راه منسجمی برای ارتباط یک مشاهدهگر قبل از یک شکافتگی، به همان مشاهدهگر پس از آن، وجود ندارد و بنابراین به صورت منطقی واضح نیست که کاربرد قاعده بورن برای اینکه یک مشاهدهگر قبل از رویداد، چیزی را پیشبینی کند، به چه معناست. به همین دلیل، استخراجهای چندجهانی قاعده بورن به طور گسترده پذیرفته نمیشوند. اکنون ماسانس و همکارانش، استدلالی کردهاند که به فرضیات گلیسون نیازی ندارد. آنها نشان میدهند در حالیکه این قاعده، معمولا به عنوان یک افزودنی به اصول موضوعهی مکانیک کوانتومی، اضافه میشود، وقتی اندازه گیری ها، نتایج منحصربفرد تولید میکنند، قاعده بورن از خود آن اصول پیروی میکند. این بدان معناست که اگر وجود حالات کوانتومی را در کنار تجربهی کلاسیکی (فقط یکی از آنها واقعا مشاهده میشود) داشته باشیم، راهی جز مربع کردن تابع موج برای ارتباط این دو نداریم. ماسانس میگوید:
🆔@keyhan_on1🔭
بخش اول بخش دوم