شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4
قصیدۀ۱۱..۴۰. طلق روان است آب بیعمل امتحان. زر خلاص است خاک بیاثر کیمیا
قصیدۀ11
40. طلق روان است آب بیعمل امتحان
زرّ خلاص است خاک بیاثر کیمیا
طلق روان: استعاره از شراب، و طلق سنگی است سفید و برّاق چون بر چیزی بمالند، آتش آن را نسوزد و اگر حل گردد، مثل آب شود و اکسیر گردد که در کیمیاگری به کار رود و شراب هم اکسیر باشد.
امتحان: رنج و محنت.
خلاص: خالص و بیغش.
کیمیا: قصیدۀ2؛ بیت 59.
بین «طلق روان» در معنی «اکسیر» با «کیمیا» ایهام تناسب است.
معنی: با فرارسیدن بهار آب بیهیچ رنجی چون شراب مست کننده و خاک بدون کیمیاگری زر خالص گشته است.
@khaghanieshervani