فرهاد قنبری:. والنتاین نماد کالایی شدن عشق

فرهاد قنبری:
والنتاین نماد کالایی شدن عشق

در وصف و ستایش عشق در ادبیات فارسی بسیار سخن گفته شده و بزرگان شعر فارسی اشعار باشکوهی را در این زمینه سروده اند. مولانا برای معشوق می گوید:
«ناف ما بر مهر او ببریده اند، عشق او در جان ما کاریده اند»
یا سعدی در ستایش عشق می گوید: "عشق بازی چیست؟ سر در پای جانان باختن_ با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن"

اما مفهوم عشق در قرن معاصر با تغییرات جدی مواجه شده است. گسترش و عالم گیر شدن نظام سرمایه داری و حاکمیت مطلق پول بر تمام شئونات اجتماعی از یک سو و گسترش تکنولوژی و امکانات رفاهی از سوی دیگر مفهوم جدیدی از عشق و معشوق را عرضه کرده اند.

فروغ فرخزاد میگفت چطور می توان از عشق و جوان عاشقی که بر درختی تکیه کرده سخن گفت، وقتی که در واقعیت دختران و پسرانی را می بینی که سوار خودروهای لوکس می شوند و با سرعت صد و بیست کیلومتر در ساعت با هم کورس می گذارند.

امروزه دیگر عاشق به «جوانی بر درختی تکیه داده» گفته نمی شود و مجنون و فرهاد به عنوان نماد عشق شناخته نمی شوند، بلکه عاشق کسی است که کادو و هدیه گران قیمت تری را به معشوق خود پیشکش می کند. امروزه دیگر میزان وابستگی قلبی معشوق اهمیتی ندارد و حساب های بانکی است که مرزهای عشق و علاقه را ترسیم می کند.

این گذار از مفهوم عشق "به عنوان یک تجربه حسی غیر قابل بیان" به مفهومی که با کالاهای خاص قابل ارزشگذاری، روندی است که از خصوصی ترین و زیباترین تجربه های خصوصی مکانی برای تجارت و خرید کالا ساخته است.

دیگر مهم نیست که عاشق در راه عشق خود حاضر به پذیرش چه خطراتی بوده یا حاضر به فدا کردن جان خود باشد (چه بسا که چنین فردی به عنوان دیوانه و کم عقل نیز مورد تمسخر قرار می گیرد) بلکه میزان پولی که حاضر به خرج کردن برای نشان دادن عشق است مورد توجه قرار می گیرد.

عنصر قوام بخش عشق دیگر میزان وفاداری طرفین به یکدیگر نیست (و چه بسا فرد عاشق می تواند همزمان با افراد دیگری هم چنین رابطه ای را تجربه کند) بلکه فقط کالاها و هدیه ها، مرزهای وفاداری را تعیین می کنند.

به همان میزان که والنتاین در جامعه جدی تر گرفته می شود، عشق نیز به مناسک تغییر شکل داده و بار معنایی خود را از دست می دهد...

@kharmagaas