من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
دیالوگی از نمایش سقراط.. سقراط: خرمگس بودن برای من یک رسالته درست مثل شاعر بودن برای تو
دیالوگی از نمایش سقراط
سقراط : خرمگس بودن برای من یک رسالته درست مثل شاعر بودن برای تو
سافو: کی گفته شاعر بودن یک رسالته؟
سقراط: مگه نیست؟
سافو: مگه هست؟
سقراط: اگر نیست پس چرا شعر میگی؟
سافو: چون دوست دارم...
سقراط: چی رو دوست داری... شعر گفتن رو...؟ خودت رو...؟ یا کسانی رو که براشون شعر میگی تا بشنون و لذت ببرن؟
سافو: نمی دونم
سقراط: وقتی سافو نمی دونه پس کی می دونه؟
سافو: کی گفته من باید همه چیزو بدونم من که خدا نیستم!
سقراط: عجب
سافو: از چی؟
سقراط: خدا نیستی اما شاعری
سافو: یعنی خدا شاعره؟
سقراط: به نظر تو نیست؟
سافو: به نظر تو هست؟
سقراط: اگه نیست پس چرا این دنیا انقدر زیباست؟ و از اون زیباتر انسانه... کی تا حالا تونسته شعری به زیبایی انسان بگه؟
@kharmagaas