فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
«قبیله نویرها در سودان جنوبی فقط زنانی را که بچه به دنیا می آورند را زن می دانند و زنان نازا را زن حساب نمی کنند . زنان نازا می توانند هر چند مورد دلشان خواست مثل مردان زن بگیرند به شرط آنکه استقلال مالی و خرجی آنها را داشته باشند .حتی زنان آنها می تواند از هر مردی که دلشان خواست بچه دار شوند ولی پدر و سرپرست این بچه ها همان زن نازاست»
«نزد قبیله آرپاش ها در گینه نو هیچ پنداره و انگاره ای مبنی بر اینکه خشونت یا لطافت، پرخاشجویی یا انعطاف گرای و امثالهم را باید در یک جنسیت جستجو کرد وجود ندارد و دیده نمیشود.
اما نزد قبیله چامپولی ها در گینه نو ،زن شریک برتر جنسی و دارای سلطه هست ،زنان خونسرد هستند و رهبری را بر عهده دارند در حالی که مردان نسبت به آنها قابلیت کمتری دارند و عاطفی ترند»

در جوامع فوق گفتمان حاکم جنسیت را به این ویژگی ها به فرزندان خود می آموزد، ویژگی هایی که در تقابل با کلیشه های جنسیتی پذیرفته شده در سایر جوامع است.
در نظر ژولیا کریستوا جنسیت محصول جامعه و گفتمان حاکم بر جامعه است و جنسیت و هویت در جامعه ساخته می شود.
سیمون دوبوار نیز معتقد است "هیچ انسانی زن به دنیا نمی آید، زن در جامعه ساخته می شود "

بر اساس چنین دیدگاهی زنان و مردان هر جامعه ای بیشتر از آنکه محصول و پرورش یافته استعدادها، خواست ها و توانایی های خود باشند محصول جامعه و گفتمان های حاکم بر آن جامعه هستند.

در واقع اگر در جامعه ای انبوهی از مردان و زنان به شکل ترسناکی به تخریب چهره و ظاهر خود اقدام می کنند یا اعمال جراحی زیبایی و مصرف لوازم آرایشی چندین برابر متوسط جهانی است و... بیشتر از آنکه انتخاب فردی باشد محصول تحمیل شده توسط جامعه است.
اگر زنانی به هر دلیل خود را به این اشکال ترسناک و مشمئز کننده در می اورند نشانگر آن است که بخشی از آن جامعه چنین تعریف و کارکردی را برای زن در نظر گرفته است.
@kharmagaas