مشکل اصلی، وحشت برهنگی بی‌شرمانه آن چیزی نیست که در زیر چادر است، بلکه بیشتر خود طبیعت چادر است

مشکل اصلی، وحشت برهنگی بی‌شرمانه آن چیزی نیست که در زیر چادر است، بلکه بیشتر خود طبیعتِ چادر است. می‌بایست این حجاب زنانه را برطبق خوانش لاکان از لطیفه راجع به رقابت میان زویخِس و پارهاسیوس، دو نقاشِ یونان باستان، فهمید؛ موضوع این لطیفه این است که کی قادر است تخیل قوی‌تری را نقاشی کند. نخست زویخِس چنان تصویر واقعی از انگور کشید که پرندگان به دام آن افتادند و به انگورهای دروغین نوک زدند. اما پارهاسیوس مسابقه را بُرد، چون بر روی دیوار اطاق‌اش یک پرده کشید. وقتی پارهاسیوس نقاشی‌اش را به زویخِس نشان داد، او گفت: « خوب، اما حالا پرده را کنار بزن و به من نشان بده چه کشیدی.» در نقاشی زویخِس تخیل چنان مجاب‌کننده بود که او نقاشی را به جای واقعیت گرفت، اما در نقاشی پارهاسیوس تخیل درست در این پندار بود که آن‌چه ما در برابر خود می‌بینیم فقط‌وفقط چادری است که پشت آن حقیقت مستوری پنهان است. طبق نظر لاکان دگردیسی زنانه هم این‌طور عمل می‌کند: نقابی بر چهره دارد تا ما مانند زویخِس به نقاشی پارهاسیوس واکنش نشان بدهیم: خوب، اما حالا نقاب را بردار و به من چهره واقعی‌ات را نشان بده!

لاکان به روایت ژیژک_اسلاوی ژیژک
@kharmagaas