فرهاد قنبری:. شکست اصلاحات

فرهاد قنبری:
شکست اصلاحات

حوادث و رویدادهای یک سال اخیر ایران تاثیر بسیار زیادی در جبهه بندی های سیاسی و نگرش مردم به گفتمان های سیاسی فعال در عرصه سیاسی کشور داشته است. اعتراضات دی ماه سال نود و شش، خروج آمریکا از برجام، آشفتگی بازار ارز و گرانی های کم سابقه کالاهای مصرفی در ماههای اخیر باعث شده نگاه مردم به جریان ها و جناح های سیاسی نگاهی کاملا متفاوت از قبل باشد.
در این میان بدون شک گفتمانی که بیشترین آسیب را دید و به نظر برای مدت طولانی از عرصه سیاسی ایران خارج شد گفتمان اصلاحات است.

در شکست اصلاحات در ایران عوامل زیادی دخیل بوده اند که از مهمترین آنها می توان به :
⏺ چرخش به راست گفتمان اصلاح طلبی و قرار گرفتن زیر چتر کارگزاران و هاشمی رفسنجانی به ویژه پس از سال هشتاد و چهار.
اصلاح طلبان و حامیان آقای هاشمی رفسنجانی پس انتخابات سال و هشتاد و چهار و پیروزی احمدی نژاد، صاحب یک دشمن مشترک شدند و آن دولت احمدی نژاد بود. اصلاح طلبان پس از این رویداد کم کم زیر چتر آقای هاشمی قرار گرفتند و این واقعیت را که بخش مهمی از محبوبیت آنها(در انتخابات هفتاد و شش و مجلس ششم) در قبال جبهه گیری در مقابل گفتمان هاشمی بود را به فراموشی سپردند.

⏺ تندروی برخی از سران اصلاحات به ویژه برخی نمایندگان مجلس ششم. بسیاری از نمایندگان و اعضاء دولت خاتمی بدون توجه به بدنه اجتماعی حامی خود منافع و غرور فردی را به آینده اصلاح طلبی ترجیح دادند و با تحریم و تمسخر انتخابات مجلس هفتم( سال هشتاد و دو) و ریاست جمهوری سال هشتاد و چهار راه را برای رسیدن محافظه کاران به قدرت هموارتر کردند. (بسیاری از این افراد پس از مدتی از کنار رفتن از قدرت کشور را ترک کرده و در کشورهای غربی اقامت گزیدند).

⏺ رانت خواری و فساد اقتصادی برخی از افراد وابسته به این جریان.
اگر یک آبشخور مشترک میان تمام جناح های سیاسی حاضر در عرصه سیاسی ایران بتوان نام برد بی گمان مسئله فساد و رانتخواری است. جریان اصلاحات هیچگاه نتوانست دامن خود را از اتهامات فساد و رانت خواری پاک و منزه نگه دارد.
⏺ عدم درک صحیح جامعه از گفتمان اصلاح طلبی به عنوان یک پروسه طولانی مدت.
اصلاح طلبی مسیر سخت و دشواری است که ممکن است بارها و بارها مجبور به بازگشت به اول خط و آغاز دوباره شد، مسئله ای که از توان ذهنی و فکری جامعه امروز ایران کاملا خارج است.
⏺ عدم توجه به خواسته های اکثریت حامیان توسط سران اصلاحات.
اصلاح طلبان در بسیاری از بزنگاههای مهمی که حامیانشان انتظار ایستادگی و قاطعیت بیشتر داشتند عقب نشینی کرده و مصلحت را به خطر کردن ترجیح داد.
⏺ عدم آسیب شناسی دقیق از اشتباهات و سعی کردن برای رفع آنها.
گفتمان اصلاحات هیچگاه از شکست های خود درس نگرفت و همیشه در پس شکست هایش با روش هایی مانند تمسخر و بهانه گیری سعی در فرار به جلو و مقصر نشان دادن دیگری داشت. ⏺ به رسمیت نشناخته شدن کامل توسط گفتمان رقیب.
گفتمان اصلاحات هیچگاه به صورت کامل به عنوان یک گفتمان درون نظام به رسمیت شناخته نشد و گفتمان رقیب از طریق تریبون ها و رسانه هایش ( روزنامه ها، صدا و سیما، تریبون های نماز جمعه و..) همیشه اصلاح طلبان را به عنوان عامل نفودی دشمنان معرفی کرد.
⏺ فضای مجازی و میدان داری اپوزسیون فرصت طلب.
در سالهای اخیر برخی کانال های تلگرامی و فعالان تویتری یکه تاز میدان شده و تا آنجا که میتوانستند با تولید اخبار منفی و اغلب دروغ به سران اصلاحات تاختند و تا آنجا که می توانستند به حیثیت اجتماعی آنها لطمه زدند. آنها یک روز دختری را علم کرده و گفتند تراول از سران اصلاحات دریافت کرده است و‌ روز دیگر عکسی از حضور خاتمی در کنار خلخالی در دهه شصت را منتشر کرده و نوشتند این دو حاملان یک تفکر هستند و در این راه تا می توانستند اذهان مخاطبان خود را به بدبینی و دوری از گفتمان اصلاح طلبی ترغیب نمودند.
⏺ ظهور و ورود برخی فرصت طلبان در لباس اصلاح طلبی.
پس از سال هشتاد و هشت اصلاح طلبانی که دارای مواضع سیاسی مشخصی بودند از عرصه سیاسی کشور حذف شده و در عوض افرادی در قامت اصلاح طلبی ظاهر شدند که بیشتر از انکه اصلاح طلب باشند، منفعت طلبانی شیفته قدرت و ثروت بودند. در این زمینه کافیست به لیست امید نگاهی دیگر بیندازیم تا این اصلاح طلبان بدلی را که از درون باعث استحاله گفتمان اصلاحات شدند را بیشتر و بهتر بشناسیم...

@kharmagaas