فرهاد قنبری:. احمدی نژاد _ روحانی. بخش اول

فرهاد قنبری:
احمدی نژاد _ روحانی
بخش اول

✅ در ماههای اخیر به علت به هم ریختگی اوضاع اقتصادی و بازگشت تحریم ها، بسیاری از مردم دوباره به مقایسه دوگانه احمدی نژاد و روحانی بازگشته اند و نتیجه کار هر دو دولت را شبیه یکدیگر ارزیابی می نمایند. آنها معتقدند در دولت اول احمدی نژاد هم به واسطه نبود تحریم ها اوضاع اقتصادی از ارامش نسبتا خوبی برخوردار بود و این تحریم های غرب بود که در دو سال آخر دولت ایشان اوضاع را از کنترل دولت خارج کرد.
دولت روحانی نیز در دور اول ریاست جمهوری به واسطه برجام و کنار گذاشته شدن تحریم توانسته بود یک ارامش همراه با رکودی را بر عرصه اقتصادی برقرار کرده و تورم را در مرز ده دوازده درصد کنترل کند، اما او نیز به سرنوشت احمدی نژاد دچار شد و در نهایت با بازگشت تحریم ها قدرت کنترل اوضاع را از دست داد و جامعه شرایطی مانند دو سال اخر دولت احمدی نژاد را تجربه کرد.

✅ احمدی نژاد و روحانی در مواجه با بحران اقتصادی نشان دادند که توان چندانی برای مقابله با آسیب های وارده از سوی فشار آمریکا و غرب ندارند و دولت هر دو رئیس جمهور نتوانست هیچ برنامه و ایده مشخصی برای حمایت از طبقات متوسط و پایین جامعه داشته باشد و در نتیجه سیاستگذاری های نادرست اقتصادی آنها بسیاری از مردم بخشی از دارایی های خود را از دست رفته دیدند.
باید اذعان کرد دولت روحانی و احمدی نژاد فارغ از شعارهای ضد سرمایه داری و ضد لیبرالی هر دو مروج گونه جدیدی از نئولیبرالیسم خاص جامعه ایران بوند که مدل و نمونه دیگری از آن را نمی توان در هیچ کشور دیگری یافت.
تصمیمات اقتصادی دولت های آقای احمدی نژاد و روحانی طبقه جدید سرمایه داری را در ایران ایجاد نمود که نه به واسطه تولید بلکه با استفاده از رانت و آقا زادگی، موج سواری تحریم ها و دلالی به ثروت کلانی دست یافت.

✅ با همه این تفاسیر در مورد شباهت های عملکرد اقتصادی دولت روحانی و احمدی نژاد، تفاوت های بسیار پر رنگ و قابل ملاحظه ای میان عملکرد کلی دولت احمدی نژاد و روحانی وجود دارد.
آقای روحانی با شعار "اعتدال و میانه روی" خود را از دایره تعریف گفتمان های حاضر در عرصه سیاسی ایران خارج کرد. آقای روحانی و اطرافیان او با آگاهی از عدم اجازه ورود به گفتمان اصلاح طلبی و همچنین عدم محبوبیت گفتمان اصولگرایی در انتخابات سال نود و دو خود را به عنوان یک راه میانه (که در عین حال از هم هر دو گفتمان تغذیه می کرد و هم منتقد آنها بود) به جامعه معرفی کرد. در واقع آقای روحانی و شعار اعتدال او نه به عنوان یک گفتمان مشخص بلکه به عنوان پاد(ضد)گفتمان دو جریان اصلی کشور خود را معرفی کرد و از این طریق اراء مردم را به خود جلب کرد. به همین دلیل بود که افراد بدون جبهه گیری سیاسی مشخصی مانند آقایان نوبخت یا نهاوندیان و واعظی از ابتدا در کنار آقای روحانی مشاهده می شدند. این افراد نه تعصب بنیادگرایانه برخی اصولگرایان را داشتند و نه تعهد شخصی در قبال انجام اصلاحات داشتند. اکثریت این افراد به مقام معاونت ریاست جمهوری و وزارت و امثالهم نه به عنوان یک پست سیاسی حساس (که باید توان تصمیم گیری های سخت را دارا باشد) بلکه به عنوان یک موقعیت شغلی خوب می نگریستند که می تواند شرایط اجتماعی و اقتصادی خوبی را برایشان فراهم آورد.
@kharmagaas