من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
ملک الشعرای بهار یکی از پر فروغترین شعلههای قصیده سرایی در طول تاریخ ادبی ماست و بی هیچ گمان از قرن ششم بدین سوی، چکامه سرائی به
ملک الشعرای بهار یکی از پر فروغ ترین شعله های قصیده سرایی در طول تاریخ ادبی ماست و بی هیچ گمان از قرن ششم بدین سوی، چکامه سرائی به عظمت او نداشتیم. در میان قصیده سرایان درجهء اول زبان فارسی که از شمارهء انگشتان دو دست تجاوز نمی کنند به دشواری می توان کسانی را سراغ گرفت که بیش از او، شعر خوب و موفق داشته باشند.
در قصاید برگزیدهء او مجموعهء عناصر شعری، به حالت اعتدال و یکدست جلوه می کنند. عاطفه و خیال و هدف انسانی همراه با نیرومند ترین کلمات که با استادی فراوان در کنار هم جای گرفته در شعر او به هم آمیخته اند. قصیده در معنی درست کلمه، بر بنیاد سنت های کهن و دور از هرگونه پریشان گویی، آخرین بار در شعر او تجلی کرد و پس از چندین قرن بار دیگر چهرهء یک چکامه سرای بزرگ را در صفحات تاریخ ادبیات ما آشکار ساخت.
بر روی هم، بهار بارورترین استعدادی بود که در شعر کلاسیک فارسی به روزگار ما چهره نمود.
با چراغ و آینه _ محمد رضا شفیعی کدکنی
@kharmagaas