من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
چشمان تو را دوست دارم، ای یار. آن شگفتی تابان آتش وار را. هنگامی که به ناگاه پلک میگشایی
چشمان تو را دوست دارم، ای یار
آن شگفتی تابان آتش وار را
هنگامی که به ناگاه پلک می گشایی
و آذرخشی انگار آسمان را از هم می درد
به شتاب نگاه می کنی و پایان فرا می رسد
و این افسونی است عظیم تر از آن، که ستوده شود
چشمانت در بوسه ای پرشور فرو می افتد
و از میان مژگان اندوهگینت
خاکستر گرم اشتیاق می درخشد …
استاکر_ آندری تارکوفسکی( شعر از آرسنی تارکوفسکی)
@kharmagaas