❇️ نظریۀ عصبی اندیشه و زبان

#زبانشناسی_شناختی #استعاره #لیکاف

❇️ نظریۀ عصبی اندیشه و زبان
در سال‌های اخیر لیکاف و همکارانش، به‌ویژه جروم فلدمن، نظریه‌ای را به نام «نظریۀ عصبی اندیشه و زبان» (Neural Theory of Thought and Language=NTTL) ارائه کرده‌اند. این نظریه متکی به یافته‌های عصب‌شناختی امروز است و می‌کوشد فرآیندهای زبان و اندیشه، از جملۀ اندیشۀ استعاری، را بر پایۀ آنچه در مغز می‌گذرد توصیف نماید. لیکاف با پذیرش ضمنی نقدهایی که به نظریۀ استعارۀ مفهومی وی وارد شده است، بر این باور است که نظریۀ عصبی اندیشه و زبان توانایی ارائۀ تبیین‌های تجربی برای پدیده‌هایی همچون کالبدانگاری (embodiment)، پردازش استعاره‌های مفهومی و ویژگی‌های بافتی آنها را داراست. ایدۀ کلی این است که استعاره‌ها به‌صورت مدارهای عصبی فعالی که در اندرکنش با هم هستند، پدیدار می‌شوند. گرچه نظریۀ عصبی اندیشه و زبان تاییدکننده‌ی ادعاهای اصلی در نظریۀ استعارۀ مفهومی (مانند قراردادی بودن، ساختار مفهومی و کالبدانگاری) است و آنها را بر پایه‌های عصب‌شناختی تازه‌ای استوار می‌سازد، اما این اصل بنیادین که ما با استعاره‌ها زندگی می‌کنیم (لیکاف و جانسون، ۱۹۸۰) تنها هنگامی تقویت خواهد شد که پایه‌های عصبی آن را بتوان اثبات کرد. این نظریه هنوز کودکی نوزاد است و باید دید در آینده چه خواهد شد.
⬅️ برگرفته از کتاب «درآمدی بر نظریه های زبانشناسی شناختی» (۱۳۹۵)

#پارسا_بامشادی
🆔 @cog_linguistics