و جرجانی در تعریف زبان بر لزوم اسناد و انطباق مجموعه واژگان بر قواعدنحوی تأکید می‌کنند

@linguisticsacademy
چامسکی و جرجانی در تعریف زبان بر لزوم اسناد و انطباق مجموعه واژگان بر قواعدنحوی تأکید می‌کنند. از سویی زبان در نظر هردو نه نظام صوری دستور زبان؛ بلکه قواعد تولید و درک گفتار در ذهن اهل زبان است؛ بنابراین توقع وجود رابطه میان خصوصیات ذاتی ذهن و مشخصه های زبانی بسیار طبیعی می‌نماید. این ارتباط در نظرات جرجانی به نحوه تولید و ادراک گفتار در ذهن محدود می‌شود؛ اما چامسکی به دنبال شناخت ماهیت ذهن به عنوان استعدادی ذاتی و منحصر به نوع از طریق نیروی نظم دهنده در زبان است. با وجود توجه جرجانی به نظام معنایی ذهنی و قواعد درونی شده نحو، وی قواعد گشتاری یا دستور ذهنی را مشخصا از دستور صوری زبان جدا نمی‌کند؛ اما در بررسی فرایند ادراک و تحلیل جمله قائل به برخی عناصر گشتاری است و معتقد است قواعد گشتاری را ذهن سخنگو یا شنونده اهل زبان به آسانی درمی‌یابد. چامسکی برای تبیین نظریه زبان شناسی خود، زبان را در سه ساحت لفظ، معنا و قواعد نحوی بررسی می‌کند. جرجانی همین تفکیک را در جهت اثبات نظریه بلاغی خود و به منظور تبیین علل مزیت کلام در می‌آورد. جرجانی برخلاف چامسکی که تنها به ذهن از منظر زبان ارجاعی می‌نگرد؛ زبان را در سطح کلام برتر و تعاملش با ذهن نیز بررسی می‌کند. درک زیبایی حرکتی ذهنی است؛ زیرا در محیط معانی صورت می‌گیرد و حرکت از معنی به معنی شمرده می‌شود. حرکت ذهن در مواجه با مجاز حرکتی باواسطه یا بامانع است.
کلیدواژه‌ها
جرجانی؛ نوآم چامسکی؛ ذهن؛ زبان؛ ساختارگرای؛ دستورگشتاری