البته گویندگان همیشه این واژگان را آگاهانه به کار نمی‌برند. شوالتر در این خصوص می‌گوید:

البته گویندگان همیشه این واژگان را آگاهانه به کار نمی‌برند. وقوع این گونه عوامل زبانی محصول وقوع فرایندهای عظیم تری است که شناسایی آنها اولین گام بررسی علمی موضوع است. شوالتر در این خصوص می گوید:

«وظیفه اصلی منتقدین تأکید بر دستیابی زنان به زبان از نظر مشخصه ها ایدئولوژیکی و فرهنگی بیان است. مشکل این نیست که زبان از بیان آگاهی های زنان قاصر است ، بلکه منع زنان از کاربرد کامل زبان است که آنان را مجبور به سکوت، حسن تعبیر و دراز گویی می کند.»

طرفداران برابری جنسیتی همواره به موارد مختلفی از این جنسیت زدگی معنایی در زبان های اروپایی اشاره می کنند و بررسی حاضر نشان می دهد که این فرآیند در زبان فارسی نیز وجود دارد.

نظریه ی نامگذاری 
نظریه ی نامگذاری همواره نقش مهمی در بحث های طرفداران برابری جنسیتی ایفا کرده است. در همین ارتباط کامرون (1990) با اشاره به تحقیقات صورت گرفته معتقد است که افراد دنیا با دیدگاهی مردسالار و مطابق با باورهای کلیشه ای درباره جنسیت ها «نام گذاری» می کنند و بر اساس نظر میلز نام گذاری دنیا صرفاً بر اساس انعکاس واقعی یا برچسب های قراردادی بی ارتباط با آنها نیست بسیاری از محققین معتقدند که زبان نه تنها براساس منافع مردان شکل گرفته بلکه در حقیقت مردانه ساز است و زنان مجبورند تجارب شان را از دیدگاه مردان ببینند و خود نقشی در خلق معانی جدید ایفا نمی کنند. البته این دیدگاه توسط برخی از محققین مورد انتقاد قرار گرفت آنها اعتقاد داشتند که لازم نیست زبان را اختراعی مردانه بنامیم تا مبنایی برای نامگذاری بسیاری از موارد زبانی بیابیم. بنابراین می توان برچسب هایی را که برای خود و دیگران به کار می بریم بخشی از یک نظام بزرگتر دید که به گونه ای ضمنی و پنهانی ما را در داخل گروه هایی براساس قدرت تقسیم بندی می کنند. در این خصوص می توان به پدیده هایی مانند کاربرد ساخت منفعل، تحقیر معنایی و کاربرد حسن تعبیر بجای جنسیتی خاص اشاره کرد.

1) ساخت منفعل

پالمر معتقد است که بسیاری از زبانها بجای واژه ی «شوهر» از صورت «معلوم فعل» و بجای «زن» از صورت «مجهول فعل» استفاده می کنند. در این ساخت همواره یک جنسیت نسبت به جنسیت دیگر اعمال قدرت نموده و خود را در موضع بالاتر قرار می دهد. این حالت را که آن را ساخت منفعل نامیده اند و در زبان فارسی و کاربرد فعلی بیشترین نمود را داشته است. مانند عبارات زیر:
از هر کس می توان دختر گرفت اما به هر کس نمی توان دختر داد.
  شوهر کردن
  زن گرفتن
  طلاق دادن
طلاق گرفتن
  نشان کردن
  نشان گرفتن
در تمام این موارد بجای دختر از افعال «دادن» و «شدن» استفاده شده حال آنکه بجای مرد افعال «کردن» و «گرفتن» بکار رفته است.

2) تحقیر زنان از جنبه معنایی 
کامرون در کتاب زبان و قدرت بیان می کند:
«در بسیاری از زبانها نوعی قاعده نهفته معنایی یا دستوری وجود دارد که بر اساس آن مرد مثبت و زن منفی است. گویی نوعی شوونیسم مردانه در درون زبان نهفته است.»
در میان واژه های تقابلی در زبان فارسی مواردی وجود دارند که در آن ها یک واژه مختص مرد و واژه ی متقابل مختص زن است. اما واژه یا جزء زنانه معنای ضمنی کاملاً متفاوتی را نسبت به جفت مردانه خود تداعی می کند. از جمله موارد زیر می توان به جفت های زیر اشاره کرد:
  خانم / آقا
  خانم رئیس / آقا رئیس
  زنی / مردی
در مورد جفت اول می توان گفت که واژه خانم علاوه بر معنای اصلی خود دارای بار جنسی نیز هست. حال آنکه واژه آقا چنین حالتی ندارد. در مورد جفت دوم نیز معنای متداعی و ضمنی خانم رئیس عبارت از (مدیر یک خانه فساد) حال آنکه واژه اقا رئیس دارای اعتبار و حرمت مسئول و مدیر یک محل معتبر و آبرومند است. در مورد مثال سوم نیز توضیح معنایی ذکر شده در بخش دوم به خوبی روشن کننده موضوع است. علاوه بر این نمونه های بسیاری از موارد تحقیر آمیز وجود دارد که از دید کاربران آنها اشاره به ویژگی های جنسیت مؤنث دارند. به عبارت دیگر این موارد معادلی برای مردان ندارند (اگر چه برای مردان به کار بروند). مانند:
  توابع
  خاله زنک
  دو بخته
  زبان مادر شوهر
  حمام زنانه
  اهل خانه
در واقع برای هیچ یک از موارد بالا و موارد مشابه آنها معادلی ویژه مردان وجود ندارد تا همان مشخصه های معنایی را برای آنان تداعی کند. مثلاً هیچگاه گفته نمی شود: حمام مردانه (به جای حمام زنانه)، زبان پدر شوهر (بجای زبان مادر شوهر) یا عمو مردک (بجای خاله زنک) و...
نکته دیگری که نمایانگر تحقیر معنایی زنان در زبان فارسی است کاربرد واژه ها یا عبارات توهین آمیز برای جنسیتی خاص است. مثلاً زنان را به خاطر عدم جذابیت شان برای مردان مورد توهین قرار می دهند. مانند:
  دختر ترشیده
  عجوزه
  @linguisicsacademy
ص۳