بحث داغ نمودارهای جنجالی: آیا فقر مطلق در جهان کاهش یافته است؟

بحث داغ نمودارهای جنجالی: آیا فقر مطلق در جهان کاهش یافته است؟

در مقاله جیسن هیکل استاد جویای نام مدرسه اقتصاد لندن در گاردین گفته شده است که این نمودارها به چهار دلیل زیر به معنای کاهش میزان فقر نیستند و بیشتر باید آن را تبلیغات میلیاردهای داوس و ابواب جمعی آنها دانست:

الف- میزان 1.9 دلار درآمد در روز خیلی پایین است و نمی شود آن را بیرون آمدن از فقر مطلق دانست، دستکم باید این مقدار را 7.4 دلار در روز در نظر گرفت.

ب- به جای توجه به درصد افرادی که در فقر دست و پا می زنند باید توجه به مقدار مطلق آنها داشت و می گوید تعداد مطلق افرادی که حداقل 7.4 دلار در آمد دارند از 1981 به این سو افزایش یافته است.

ج- تمام اعداد قبل از 1981 که بانک جهانی شروع به جمع آوری منظم داده های مربوط کرده است را باید مشکوک و کم اعتبار تلقی کرد، آمار مربوط به 1820 که به کلی بی اعتبارند، این نمودارها بر اساس داده های رسم شده اند که برای بررسی نابرابری در توزیع تولید جهانی اقتصاد و نه بررسی فقر جمع آوری شده اند و البته همین ها هم بر اساس داده های چند کشور محدود و نه همه آنهاست.

د. عمده کاهش فقر در چین اتفاق افتاده است که دولت نقش پررنگی در اقتصاد آن دارد و نباید اقتخار آن را به حساب نئولیبرالیسم و اجماع واشینگتن نوشت.

هیکل به یکی دو مضمون دیگر هم اشاره دارد، ولی اجازه دهید پاسخ یکی از سفت و سخت ترین هواداران اندیشه پیشرفت، استیو پینکر، روانشناس مشهور هاوارد، که کتابش سال گذشته بسیار سروصدا کرد به این دلایل را بخوانیم:

الف- کاهش چشمگیر فقر فقط ادعای امثال بیل گیتس و اهالی داووس نیست، هر آدم بی طرفی آن را می پذیرد، انگس دیتون، برنده جایزه نوبل با کتاب گریزی بزرگ، سازمان ملل متحد و خیلی از متخصصان توسعه جهانی که کارشان با آمار است و حتی در بعضی از این کشورهای فقیر جهان روزگار می گذرانند مانند استفان رادلت، چارلز کنی و هانس روسلینگ فقید هم بر آن صحه گذاشته اند.

ب- اینکه خط فقر را 1.9 دلار یا 7.4 دلار یا هر عدد دیگری بگذاریم موضوعیتی ندارد و نباید آن را جدی گرفت، کل توزیع درآمد تغییر جدی کرده است و روند آن نیز همان است.

ج- فقط چین یا هند کاهش فقر را تجربه نکرده اند؛ بنگلادش، السالوادور، اتیوپی، گرجستان، مغولستان، موزامبیک، پاناما، رواندا، ازبکستان و ویتنام نمونه های دیگرند که کاهش چشمگیر فقر را در آنها می توان دید، بگذریم از کشورهای ثروتمند امروزی مانند کره جنوبی و تایوان و سنگاپور که در گذشته در فقر مفرط دست و پا می زدند.

د. توصیف جیسن هیکل از گذشته که البته اماری و شواهدی هم برای آن ارائه نمی دهد، به قصه جن و پری شبیه است و با توصیف های دقیق مورخان معتبری مثل فرناند برودل که عمری را برای بررسی زندگی مردم در قرون ماضی صرف کرده اند، تناقض جدی دارد و همین طور با آثار کسانی مثل انگس مدیسن و شاگردانش که مستند به بررسی گذشته پرداخته اند.

ه. کاهش چشمگیر فقر با دیگر شاخص های رفاه جز درآمد که البته همبستگی بالایی با آن دارند مانند طول عمر، مرگ و میر کودکان و مادران، باسوادی، تغذیه ناکافی و مصرف کالاهایی مانند لباس، خوراک، تلفن همراه و حتی آبجو هم تایید می شود.

و. می شود از کسانی که واقعا در کشورهای فقیر زندگی کرده اند و اوضاع را از نزدیک دیده اند هم وضعیت را جویا شد، فقط متخصصان توسعه منظورمان نیست، زیست شناسانی را می شناسم که دهه هاست هر سال سری به کشورهای آفریقایی می زنند و به چشم خود دیده اند که اوضاع چطور تغییر کرده است، مغازه هایی که می شود در آنها خوراکی پیدا کرد، بچه هایی که کفش می پوشند، مردمی که به جای گرسنگی کشیدن اضافه وزن دارند، بیغوله هایی که با سازه های بتونی جایشان را گرفته است و فقرایی که تلویزیون و دوچرخه دارند.

بزرگوار در آخر می نویسد انگیزه سیاسی هیکل و بقیه چپول ها روشن است چنین واقعیت هایی تحقیر جهان بینی آنها است، داده ها نشان می دهد که با بازار و جهانی سازی پیشرفتی شگرفت را شاهد بودیم و حرف از واژگونی سرمایه داری و بازتوزیع جهانی و مانند آن باد هواست. والله اعلم
منبع:کانال راهبرد

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari