تحلیلی بر اقتصاد از نگاه تاریخ و بهترین تحلیل های اقتصادی تماس با مدیر کانال: @Mokhtari_Ali
«محور توسعه نخبگان اند یا مردم؟».. یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم در روزنامه شرق
"محور توسعه نخبگان اند یا مردم؟"
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم در روزنامه شرق
تبدیل مسئله توسعه ملی به یک دغدغه عمومی و مسئله جدی فکری در میان اندیشمندان حوزههای اجتماعی کشور و زمینهسازی برای تولید گفتارهای منظم در حوزه توسعه ملی یکی از دغدغههای «محسن رنانی» است. او به امید پدیداری تدریجی یک «گفتمان ملی توسعه» در ایران، تصمیم گرفته سلسله «گفتوگوهای توسعه» را. اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی ایران برگزار کند. برایناساس و با همکاری پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، برگزاری سلسلهگفتوگوهای توسعه از مهرماه سال جاری آغاز شده است. در «گفتوگوهای توسعه»، پس از انتخاب صاحبنظر، تمامی نوشتهها، منشورات و مکتوبات او را یک «گروه بازخوان» مطالعه میکنند و آنگاه از مجموعه آنها «روایت توسعه» مبتنی بر نگاه آن صاحبنظر استخراج میشود. این روایت در یک نشست طولانی با صاحبنظر، بررسی و تنقیح و تکمیل میشود. سپس روایت استخراجی در اختیار ناقدان قرار میگیرد و آنان با مطالعه «روایت» در چند جلسه گفتوگوی مفصل با صاحبنظر به واکاوی نقد و تحلیل ابعاد مختلف آن نظریه میپردازند. در پایان این فرایند ما به یک «روایت نهایی و بسطیافته از مسئله توسعهنیافتگی ایران» از نگاه یک صاحبنظر خاص دست خواهیم یافت. دکتر محمود سریعالقلم، نخستین متفکری بود که برای دور اول این گفتوگوها انتخاب شد. ناقدان «روایت محمود سریعالقلم» نیز – که روایت او را از سه منظر آکادمیک، اجتماعی و سیاسی نقد میکردند- آقایان دکتر عباس حاتمی (دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان)، دکتر احمد توکلی (عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی و نماینده سابق مجلس) و دکتر علیرضا علویتبار (عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل مدنی ایران) بودند. گزارش زیر چکیدهای از مباحث مطرحشده در دور اول «گفتوگوهای توسعه» است که در مهر و آبان سال جاری در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس برگزارشده است.
محمود سریعالقلم بیشتر به بنیان توسعهنیافتگی در ایران توجه میکند؛ یعنی خلقوخوی شخصیت ایرانی و البته آنچه در ذیل «اقتدارگرایی» اکثریت ایرانیان قابل توضیح است. او درسگرفتن از تجربههای جهانی توسعه و حکمرانی را معیار و مبنا میداند. به روندهای «سیاستگذاری» اقتصادی و نیز «مباحث سیاسی، اجتماعی روز و در سطح ملی، جهانی و منطقهای»، اهمیت بیشتری میدهد و بهتبعآن، عملا بینالمللیتر از بقیه نظریهپردازان توسعه فکر میکند.
سریعالقلم به ایرانی جهانیشده میاندیشد که بتواند از پس تاریخ درآید و روبهسوی افقهای آینده گذار کند. ازاینمنظر میتوان او را ذیل اندیشمندان گفتمان گذار قرار داد. گفتمانی که به تجربههای جهانی کشور- ملتهای موفق نظر میکند: از چین و کشورهای آمریکای لاتین تا آلمان، ژاپن، ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس؛ بنابراین تمام تلاش سریعالقلم بر این است که اسباب و لوازم این گذار را فراهم آورد. او به نسلهای آینده ایرانیان امیدوار است و تصویر مطلوب خود را از شهروند ایرانی شایسته، سیاستمدار، سیاست خارجی ایرانی و… ارائه میدهد. البته این کندن از گذشته و دلبستن به آینده او را از لحظه حال غافل نمیکند. الگو و نقشه راهی برای هیئت حاکمه سیاستمداران امروز جمهوریاسلامی ترسیم میکند تا شاید در پرتو چنین نقشهای، جهتگیری این سیاستمداران را از:
– سیاست خارجی «تقابلی» و امنیتگرا که صرفا «حفظ تمامیت ارضی و [بقای] نظام سیاسی» را سرلوحه اهداف خود دارد؛
– «کلیگوییهای مبتنیبر اصول ثابت انقلاب اسلامی، بهسمت ریزنگریهای دقیق و معطوف به توسعهخواهی» رهنمون کند. برای تحقق این نقشه راه، به جز حاکمان سیاسی، درهمینزمینه نقش نخبگان فکری یا همان «اندیشمندان دینی [یا متخصص] در توسعهیافتگی» نیز مهم است. پس هرچند در مسیر توسعهخواهی، او معتقد است «گفتوگو، تبادل افکار، میزگردگذاشتن یا راهانداختن بحثهای دانشگاهی» میان این اندیشمندان بیفایده است، ولی بههرحال فراتر از بحثهای دانشگاهی و انتزاعی، همچنان اولویت «نخبگان فکری حوزه دانشگاه، علم و نظریهپردازی» و نیز «نخبگان ابزاری سیاستمدار و تصمیمگیرنده» را در این میداند که در نقش «گروههای نافذ حکومت، پایههای فلسفی- نظری توسعهیافتگی را در میان خود حلوفصل کنند» و به این هدف – آنطور که «از حکومتداری چوئنلای در چین مثال میزند» – در مسیر رسیدن توافق بر سر «پایههای فلسفی- نظری توسعهیافتگی»، «نظم جهانی را بپذیرند»؛ «قبولکردن نظمی که غرور ایرانی، تن به پذیرفتن آن نمیدهد»، نظمی که در ضمن آن فرقی میان «شانگهای، پاریس، نیویورک، فرانکفورت» و احتمالا در آینده ته