📖توصیه سیاستی یا شهود درونی؟.. لینک نامه:

📖توصیه سیاستی یا شهود درونی؟

اخیرا نامه‌ای شامل چهارده بند در فضای مجازی منتشر شده است که گفته می شود توسط جمعی از اقتصاددانان نوشته شده است.
لینک نامه:
http://www.daraian.com/fa/paper/141-day/18529

ابتدا که نامه را خواندم باور نمیکردم که این نامه توسط جمعی از اقتصاددانان نوشته شده باشد چرا که کمتر اثری از استدلال های دقیق مبتنی بر شواهد داشت و در عوض تا دلتان بخواهد پر بود از احساسات.
لازم است یادآوری کنیم سالیان درازی است که علم و اندیشه جایگاهی برای استدلال هایی که مبتنی بر شهود فرد یا افرادی باشند قائل نیست و هر گونه استدلالی نیاز به شواهد دقیق و معتبر دارد.
برای هرچه روشن تر شدن این بحث بیایید بند اول این نامه را که باید مهمترین استدلال و یا راهکار این عزیزان باشد بررسی کنیم:

"1- ایجاد به اصطلاح "بازار" ثانویه ارز باعث تداوم نااطمینانی ها از طریق سرعت گرفتن مشکلات تولید کنندگان، فرو غلطیدن ناگهانی میلیون ها نفر از افراد طبقه متوسط جامعه به زیر خط فقر و تحمیل مسکنت گسترده به بخشهای بزرگی از فقرا و مستمندان کنونی شد. این پدیده همچنین، موجب شکل گیری و استمرار رانت های عظیم برای غیر مولدها و بنگاه های خام فروش شده و ظهور انواع آشکار و پنهانِ امکانات و انحصارهای قدرت ثروت به افزایش شدید انفعالی نقدینگی خواهد شد، فعالیت بسیاری از بنگاه های تولیدی نیمه جان را کاملا متوقف کرده و بخش عظیمی از نیرویِ کارِ شاغل را بیکار کند."

بر اساس آنچه در این گزاره توسط این عزیزان آمده است فقط حمله تروریستی اهواز در پی بازار ثانویه ارز بروز نکرده و مابقی بلایای اقتصادی کشور از نااطمینانی ها گرفته تا فرو غلتیدن میلیونها نفر به فقر مسکنت با بروز بازار ثانویه ارز حادث شده است همچنین ریشه رانت های عظیم نیز تشکیل این بازار است.

این دوستان گویا فراموش کرده اند که بازار ثانویه عمر بسیار کوتاه تری از این مصائب دارد و ابتدای امر جناب جهانگیری به نمایندگی از دولت به توصیه های این چنینی نرخی 4200 تومانی برای دلار تعیین کرده بودند و شکست آن نظریه بگیر ببندی در مدت کوتاهی عیان شد.
از همه اینها گذشته فرض کنیم بازار ثانویه مسبب همه این گرفتاری ها بوده است. راهکار شما چیست آیا همان روش 4200 را پیشنهاد می دهید؟

ما بقی 13 بند دیگر نیز متاسفانه خالی از هرگونه سخن سنجیده و راهکاری است که جای نقد بسیار دارد ولی احتمالا از حوصله مخاطبان خارج است.
از همان بند اول می توان حدس زد که مابقی موارد چقدر ارزش دارند.

ندارم بیمی از دشـمن ز دست دوست می نالم
ندارم شکوه از بیگانگان از خویش می ترسم.

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari