در راستای مطلب فوق و علل آن، مدتی بود می‌خواستم متنی در باب ریشه‌های عقب ماندگی کشورمان در علم اقتصاد بنویسم که دیدم جناب بهرنگ کم

در راستای مطلب فوق و علل آن، مدتی بود می خواستم متنی در باب ریشه های عقب ماندگی کشورمان در علم اقتصاد بنویسم که دیدم جناب بهرنگ کمالی آن را به خوبی انجام داده اند. به همه علاقه مندان اقتصاد، خواندن آن را توصیه می کنم:
https://goo.gl/WRH8hV

در بخشی از یادداشت این دانش آموخته یکی از بهترین دانشگاه های جهان آمده است:
"... از ابتدای بازگشت من به ایران با انتقاداتی از این دست روبه‌رو شدم که مدل‌های اقتصاد منطبق بر واقعیت نیست. نتایج علم اقتصاد در ایران کاربرد ندارد. کاربرد ریاضیات در اقتصاد بیش از حد و مضر است. متاسفانه هر روز که گذشت بیشتر با این واقعیت مواجه شدم که علم اقتصاد در ایران بسیار قدیمی است و در اکثر مواقع درکی از علم وجود ندارد. دلیل این مساله می‌تواند موارد زیادی باشد از جمله: ۱- تفکیک رشته ریاضی و تجربی و انسانی در دبیرستان و هدایت دانش‌آموزان بهتر به ریاضی و تجربی. ۲- تغییر شدید علم اقتصاد در دهه ۸۰ میلادی که منطبق بر انقلاب و انقلاب فرهنگی و جنگ در ایران بوده است و قطع شدن اتصال دانشگاه‌های ایران به دانشگاه‌های برتر دنیا در این زمان. ۳- بار منفی بررسی پول و پول در آوردن و همسان دانستن علم اقتصاد با پول که باعث شده است در ۴۰ سال اخیر برخی افراد به این دلیل سراغ رشته اقتصاد نروند و به فارغ‌التحصیلان این رشته با دید منفی نگاه کنند. ۴- ساده فرض کردن علم اقتصاد و معادل دانستن آن با پول درآوردن که باعث شده است هر کس با کمترین تجربه خرید و فروش سکه طلا یا خانه یا حتی کالاهای مصرفی، فکر کند می‌تواند در این مورد نظر دهد و چون برخی مواقع نظرش درست در می‌آید فکر کند متخصص است. ۵- نجابت اقتصاددانانی که علم روز اقتصاد را بلدند در کنار فرهنگ تعارف و احترام بزرگ‌تر نیز که در ایران شدیدا با مشاهدات شخصی من در خارج از کشور متفاوت است. به دلیل رعایت احترام بزرگ‌تر افرادی که باید در بحث علمی مواضع و منطق پشت این مواضع بزرگ‌ترها را مشخص کنند از این کار خودداری می‌کنند و با سکوت خود وضع فعلی را تشدید کرده‌اند. ۶- عدم تفکیک بین کیفیت اقتصاددان‌ها و کیفیت تحقیقشان به دلیل سیستم ارتقا و پیشرفت شغلی وزارت علوم. در سیستم وزارت علوم ارزش دو کار بی‌کیفیت از ارزش یک کار باکیفیت بیشتر است، در صورتی که هر کسی می‌تواند کار علمی بی‌کیفیت تحویل دهد یا از میدان انقلاب بخرد. ولی کار باکیفیت را تعداد محدودی افرادی که استعداد کافی، پشتکار بسیار و آموزش متناسب داشته‌اند می‌توانند انجام دهند که آن هم هزینه بسیار از نظر زمان دارد. به عبارت دیگر وزارت علوم نقاشی پیکاسو را کمتر از دو نقاشیدانشجوی متوسط رشته هنر ارزش می‌گذارد. پس هیچ انگیزه‌ای برای بهبود کیفیت کار علمی وجود ندارد که باعث شده است اقتصاددان داخل کشور به جز تعداد محدودی کار علمی با کیفیت چاپ شده نداشته باشند. در نتیجه تفکیک بین اقتصاددانان بسیار مشکل است، چرا که حتی یک اقتصاددان با کیفیت و آشنا به علم روز، انگیزه چاپ مقاله با کیفیت ندارد....."

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari