🇰🇵امپراطوری وحشت.. ✍️توس طهماسبی

🇰🇵امپراطوری وحشت

✍️توس طهماسبی

🔹حکومت مارکسیستی پیونگ یانگ نتیجه تصرف بخش شمالی کره توسط شوروی در پایان جنگ جهانی دوم بود. بخش جنوبی نیز توسط ارتش آمریکا تصرف شد. پیش از آن کره در استعمار ژاپن بود. شوروی دولت تحت‌الحمایه خود در شمال را به شدت تجهیز کرد و آن را صاحب یک ارتش واقعی نمود حال آنکه آمریکا دولت جنوب را تنها به یک ارتش بسیار کوچک که در عمل تنها یک نیروی پلیس بود، تجهیز نمود. پس از آغاز جنگ سرد، اتحاد آمریکا و اروپای غربی و انحصار سلاح اتمی در دستان واشنگتن، استالین را از تهاجم به اروپای مرکزی و غربی بازداشت.

🔹او به دنبال جبهه‌ای کوچکتر و کم خطرتر برای توسعه قلمرو کمونیسم و آزمایش اراده و توان بلوک غرب می‌گشت. به این ترتیب در ژوئن 1950 چند هفته پس از آزمایش نخستین بمب اتمی شوروی و از میان رفتن انحصار اتمی ایالات متحده، استالین به پیونگ یانگ برای تهاجم ناگهانی و سراسری به کره جنوبی چراغ سبز داد. جنگی که به دخالت قدرت های غربی برای دفاع از کره جنوبی منجر شد، سه سال طول کشید و بیش از یک میلیون کشته برجای گذاشت.

حکومت کره شمالی از آن دسته حکومت‌های کمونیست بود که مانند آلبانی، چین و رومانی با جریان رفرم محدود و استالین زدایی خروشچف همراهی نکرد و همچنان به استالینیسم وفادار ماند. این دسته حکومت‌ها که بعدها کامبوج نیز به آنها افزوده شد، مخوف ترین حکومت‌های نیمه دوم قرن بیستم بودند.

🔹 اگر بخواهم خیلی خلاصه و روشن تفاوت دیکتاتوری کمونیستی مدل استالینی را با دیکتاتوری پسا استالینی که از دوران خروشچف به بعد در شوروی و اروپای شرقی برقرار شد، بازگو کنم باید بگویم در نوع دوم همچنان یک دیکتاتوری تمام عیار وجود دارد که به هیچ عنوان امکان مشارکت سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات وجود ندارد. تمام جزئیات زندگی شهروندان زیر ذره بین دستگاه امنیتی است. برای سفر از یک شهر به شهر دیگر در داخل کشور به مجوزی همچون پاسپورت نیاز است و مسافرت به خارج از کشور تقریبا ناممکن است. دستگاه‌هایی همچون فتوکپی، دوربین فیلمبرداری و ماشین حساب پیشرفته تنها در اختیار ماموران کا گ ب است و دسترسی دانشمندان و متخصصان به این وسایل تنها به شکل موقت و از مجرای کا گ ب صورت می‌گیرد.

🔹با این حال الگوی پسااستالینی شوروی مزایای مهمی نسبت به دیکتاتوری استالینی دارد: در مدل استالینی شهروندان حتی اگر دست به هیچ نوع مخالفت یا فعالیت خلاف میل حکومت نزنند، نمی‌توانند مطمئن باشند که جان و آزادی آنها محفوظ خواهد ماند. آنها به سادگی ممکن به اتهمامات واهی دستگیر، زندانی و حتی در مواردی اعدام شوند. ممکن است برای تامین نیروی کار رایگان مورد نیاز پروژه‌های بلندپروازانه صنعتی سازی سریع، بازداشت و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شوند که در این صورت مرگ یا فرسودگی کامل جسم و روح مورد نیاز آنها است.

🔹 اگر کشاورز باشند، احتمال زیادی دارد که کل محصول تولیدی شان برای پرداخت هزینه واردات ماشین آلات صنعتی (مدل شوروی) و یا کمک‌های بی حساب و کتاب به کشورهای خارجی و جنبش‌های انقلابی (مدل چینی) ضبط شود و همراه میلیون‌ها نفر دیگر محکوم به مرگ در اثر گرسنگی شوند. اگر از مدیران رده بالای دولتی یا حزبی باشند، ممکن است ناگهان و بی هیچ دلیل موجهی دستگیر و شکنجه شده تا به اتهماتی خیالی اعتراف کرده و اعدام شوند چرا که سیستم استالینی هر چند وقت یکبار مسئله رکود و خودمختاری دیوانسالاری، اختلافات درون حزبی و یا ترس پارانوییدش از توطئه احتمالی دشمنان را از طریق کشتار بخشی از مقامات و کارمندان حکومتی رفع و رجوع می‌کند.

🔹حکومت پیونگ یانگ علاوه پافشاری بر اصول کمونیستی، تاکید ویژه‌ای نیز بر حفظ استقلال خود حتی در برابر قدرت‌های بزرگ کمونیست همچون شوروی و چین داشت. همچون بسیاری موارد دیگر در جهان سوم، این استقلال‌طلبی بلای جان مردم کره شمالی شد و رنج و محنت آنان را دوچندان نمود، چرا که سبب شد پیونگ یانگ نه در سال 1978 از الگوی دنگ شیائوپنگ یعنی تلفیق بازار آزاد و دیکتاتوری حزب کمونیست پیروی کند و نه در پایان دهه هشتاد به راه گورباچف یعنی ایجاد فضای باز سیاسی و شکستن دیوارها قدم بگذارد. کره شمالی در آغاز دهه نود هم که آستانه فروپاشی اقتصادی قرار گرفته بود از پیش گرفتن راه ویتنام که تقریبا همان مدل دنگ شیائوپینگ بود، خودداری کرد.