📖در باب نا آرامی‌های اخیر و فاجعه پیش رو.. ✍دکتر امیرحسین خالقی

📖در باب نا آرامی های اخیر و فاجعه پیش رو

✍دکتر امیرحسین خالقی

علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دوران پهلوی، از نخست وزیر امیر عباس هویدا نقل می کند که همواره می گفت من اول از همه نخست وزیر شهرها هستم؛ استدلالش این بود که اگر قرار است خطری سیاسی متوجه رژیم مستقر شود از شهرهای بزرگ و اصلی خواهد بود و باید آنجا را آرام نگه داشت و به مطالبات ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر توجه کرد. اما ما همواره محکوم به غافلگیر شدن در برابر آینده ایم و آنچه بر او رفت هم بر کسی پوشیده نیست.

با آنکه کسانی انقلاب 1357 را به نوعی شورش حاشیه علیه متن تلقی می کنند و معتقدند که مهاجرت روستاییان به شهرها از دهه 1340 و تغییر توازن جمعیت شهرها را باید یکی از عوامل موثر در سرنگونی رژیم شاه دانست، کسانی مانند آصف بیات بر این باورند که نقش تهیدستان شهری و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ در بروز انقلاب 1357 پررنگ نبوده است و حضور جدی نداشتند و نمی توان از "شورش گرسنگان" سخن گفت. از این رو نادرست نیست اگر ادعا کنیم به اصطلاح "طبقه متوسط شهری" (با تمام دشواری ها در تعریف دقیق آن) است که جرقه های ناآرامی را می زند و دیگران در مراحل بعدی با آن همراه می شوند.

اهالی سیاست در ایران هم به این "طبقه مشکل ساز" توجه ویژه دارند، کسانی "طبقه متوسط شهری" را موتور توسعه می دانند و اغلب جنس مطالبات آنها هم از ابعاد اقتصادی فراتر می رود و جنبه سیاسی و اجتماعی پیدا می کند. هزینه خاموش کردن اعتراض های آشکار آنها هم بالاست؛ کم و بیش در همه جا شورش های خشونت آمیز گرسنگان و کم درآمدها را می توان به بهانه حفظ نظم و "شورش اراذل و اوباش" توجیه کرد، ولی در مورد مدیریت اعتراض های این "طبقه" کار به شدت دشوار می شود.

در این یادداشت ماه نامه تازه وارد "شب چراغ" استدلال کرده ام ناآرامی های اخیر ایران را نمی توان "جنبش" به مفهوم دقیق آن دانست، ولی نکته اساسی اما چیز دیگری است؛ در این اعتراض ها آن "طبقه مشکل ساز"! حضور جدی نداشت. در مدت زمان کوتاهی اوضاع به حالت عادی برگشت، ولی اگر بیشتر ادامه پیدا می کرد و پای "طبقه متوسط شهری" به خیابان باز می شد، خاموش کردن آنها کار ساده ای نبود.

اما هنوز کار تمام نشده است. از نظر بسیاری شهروندان وضع اقتصادی ما خوب نیست، بیکاری به ویژه در میان جوانان نگران کننده است، زندگی شان نمی چرخد و بدتر و ویرانگر از همه اینکه "امیدی هم به بهبود اوضاع در آینده ندارند". بعد از انتخابات اخیر خیلی ها انتظار داشتند اوضاع تکانی می خورد، ولی چنین نشد. مردم می شنوند که رقیب منطقه ای کشورشان در حال تغییر جدی و یک رفرم تمام عیار است؛ واکنش های اولیه شاید تحقیر و تردید باشد، ولی تفاوتی در واقعیت ایجاد نمی کنند؛ خیلی ها حس می کنند داریم عقب می مانیم. "طبقه متوسط شهری" ناراضی است؛ منتظر تغییر و بهبود است، ولی راه ها را بسته می بینید. متاسفانه بی عملی افراطی دولت اعتدال به آنجا رسیده است که حتی در میان "لشکر اندیشه" و گروه های مرجع نزدیک به خود هم محبوبیتش رو به کاهش است، رقبای سیاسی آن که حتی همین مقبولیت حداقلی را هم ندارند.

آینده چندان روشن نیست؛ آنچه در اعتراض های خیابانی اخیر دیدیم نوک کوه یخ بود، اگر تدبیر و چاره ای فوری نباشد فاجعه انتظارمان را می کشد؛ از دست رفتن اعتماد این "طبقه مشکل ساز" معنایی جز از دست رفتن مشروعیت ندارد و بگذارید ادعا کنیم مشکل اساسی هیچ رژیم سیاسی شورش گرسنگان نیست، از دست دادن مشروعیت نزد "طبقه متوسط شهری" است. در مملکتی بلاخیر همچون ایران البته رفرم ساده نیست، ولی به نظر می رسد اهالی سیاست باید خود را برای آن آماده کنند، اما باید مراقب بود زمان بر علیه ما در حال حرکت است، والله اعلم

منبع: کانال راهبرد
@RahbordChannel

🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari