تحلیلی بر اقتصاد از نگاه تاریخ و بهترین تحلیل های اقتصادی تماس با مدیر کانال: @Mokhtari_Ali
پول هایی که پا در آوردند!؟. ✍دکتر امیر حسین خالقی
پول هایی که پا در آوردند!؟
✍دکتر امیر حسین خالقی
در نیمهی اول دههی پنجاه، با جهشِ درامد نفت، شاه دستور داد اعتبارات برنامهی پنجم را دو برابر کنند. سازمان برنامه و بودجه که دو دهه پیشتر تاسیس شده بود، برای اجرای پروژههای توسعه بر درآمد نفت تکیه داشت و برنامهی چهارم را هم با بودجهای محدود، اما با مدیریت درست بهخوبی پیش برده بود. اما در نیمهی برنامهی پنجم ناگهان اعتبارات برنامهی توسعه، همچنین بودجهی تمام دستگاههای دولتی جهشی افزایش یافت، بهویژه بودجهی ارتش، که شاه به بالا بردنِ قدرت آن توجه خاصی داشت.
و اما، کسی در میان کارشناسان درجهی یک دولت از بابت این تصمیم شاهانه دلخوش نبود. و او الکساندر مژلومیان، جوانی از ارامنهی ایرانی، بود که با گسترش تشکیلات مدیریتهای سازمان برنامه در همان سالها، با حمایت صفی اصفیا، رئیس سازمان برنامه، از ریاست دفتر برنامهریزی به معاونت سازمان در بخش برنامهریزی رسیده بود.
او در شورایعالی اقتصاد نسبت به افزایش ناگهانی اعتبارات و سرریز بیحساب پول به اقتصاد کشور هشدار داده و پیشبینی شگفتانگیزی کرده و گفته بود که، "این پولها پا در میآورند، به خیابان میآیند، و انقلاب میشود". مرادش این بود که جهش یکبارهی اعتبارات و پاشیدن پول در جامعه، با بالا بردنِ انفجاری چشمداشتهای مردم و ایجاد فسادِ اداری و اجتماعی، همهچیز را به خطر میاندازد.
در راهروهای سازمان برنامه و بودجه نمودارهایی به دیوار نصب شده بود که رشد اقتصادی ایران را با ژاپن میسنجید. این نمودارها نشان میدادند که رشد اقتصادی ژاپن در دو-سه دههی پس از جنگ جهانی دوم، که چشم دنیا را خیره کرده بود، تا ۱۹۹۵ رفته-رفته افت میکند. اما نمودار رشد اقتصادی فزایندهی ایران، در قیاس با آن، نشان میداد که، بهعکس، رشد اقتصاد ایران شتاب میگیرد و در سال ۱۹۹۵ از ژاپن جلو میزند. اما اینها همه، سرانجام داستانِ خواب شتر و پنبهدانه از آب درآمد.
سرانجام، آنچه آلکس مژلومیان پیشبینی کرده بود رخ داد ... عبدالمجید مجیدی، رئیس وقتِ سازمان برنامه و بودجه در کابینهی هویدا در خاطراتاش از کنفرانس سالانه اقتصادی در رامسر یاد میکند که کارشناسان اقتصادی همین هشدار را در حضور شاه مطرح کردند. او عصبانی شد و جلسه را ترک کرد. سپس مجیدی را احضار کرده و گفته بود که اگر کارشناسان از این حرفها بزنند، “من درِ آن سازمان برنامه را گِل میگیرم. “در نشستی، برای تهیهی برنامهی ششم، در سازمان برنامه، هنگامی که رشد پنج در صد برای کشاورزی مطرح شد، شاه دستور داد که این رقم هشت درصد باشد. این نمونهای بود از «أوامر ملوکانه» برای توسعه که به نظر کارشناسان بکل بیاعتنا بود.
در دوران توسعه در ایران، به رهبری شاه، البته نهادهای استوار اقتصادی مدرن هم پایهگذاری شد، از بانک اعتبارات صنعتی گرفته تا واحدهای بزرگ صنعتی مثل ارج، آزمایش، کفش ملی و گروه بهشهر که همگی از پدیدههای مهم آن دوره اند. اما مشکل این بود که شاه نمیتوانست مدیریت آنها را از قدرت خود مستقل ببیند. میخواست که همگی تحت فرماناش باشند. مثلا، ناگهان دستور میداد مزد کارگران باید فلانقدر باشد یا عیدی کارگران باید به فلان صورت پرداخت شود. کارگران هم ناگهان برمیخاستند و اجرای "فرمان اعلیحضرت" را از کارفرما مطالبه میکردند. بازتاب این حرفها در بازار فشار تورمی بزرگی ایجاد میکرد.
نتیجه این شد که صاحبان تجربههای بزرگی مثل برادران لاجوردی در گروه بهشهر و دیگران، کارخانههاشان را به گرو به بانکها بسپارند و پولها را به خارج از کشور ببرند. سرمایه امنیت حقوقی و سیاسی میطلبد که با اوامر شبانهروزی شاهانه ناسازگار بود.
کانال نگارنده: راهبرد
@RahbordChannel
🔹اقتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari