📖مرحمت فرموده ما را مِس کنید.. ✍محمد طبیبیان / رییس سابق موسسه بانکداری

📖مرحمت فرموده ما را مِس كنيد

✍محمد طبيبيان / رييس سابق موسسه بانکداری

ديروز رييس كل بانك مركزي در جريان بيست و نهمين همايش بانكداري اسلامي از ضرورت تغيير و تحولاتي در سیستم بانکی صحبت كرده اند. بر اساس آنچه در جراید منعکس شده شامل چند محور.

رييس كل بانك مركزي در سخنراني خود اشاره کرده اند که گویا مديران بانكي ، از دستورات بانك مركزي تبعيت صددرصدى ندارند و در برخي موارد خود مختار عمل مي كنند به گونه اي كه وى در بخشي از اظهارات خود گفته است:« رشد سریع شبه پول به خاطر مسابقه بی انتها و سریع و بی ضابطه بانکها در نرخ سود شکل گرفته در حالیکه بانکها نباید بی کفایتی خود را با بانک مرکزی جبران کنند.» البته ایراد های بسیار به نحوه مدیریت بانک ها وارد است و آن ها نیز سهم بی تردیدی در شرایط غم بار موجود دارند. اما این که نقش و مسئولیت اصلی متوجه بانک مرکزی است را نمی توان نادیده گرفت. در همه کشور ها سر رشته اهرم های مختلف پولی در دست بانک مرکزی است و قوانین موجود کشور ما هم این اهرم ها را در دست بانک مرکزی قرار داده است. این که بانک مرکزی تحت تاثیر تصمیم های سیاسی نقش خود را ایفا نکرده است را نمی توان با انعکاس مشکل به سوی دیگر پنهان کرد. برای مثال به چه دلیل بانک مرکزی (که البته مربوط به قبل از مدیریت مدیر جدید است) پذیرفت تا حدود 25 هزار میلیار تومان از بدهی برخی موسسات اعتباری از منابع عمومی پرداخت شود(چنانکه در نشریات از قول برخی مسئولین ذکر شد)، که بار آن ابتدا به صورت افزایش نقدینگی و بعد تورم به مردم تحمیل می شود، و در واقع هزینه سوء مدیریت و احیانا فساد این تشکیلات توسط مردم بی خبر از همه جا پرداخت می شود؟ این اقدامات بر اساس کدام قانون یا اصول اخلاق قابل توجیه است. ذکر دلایل سیاسی، دلایل قابل قبولی نیست چون بر تاثیر منفی این اقدامات اثری ندارد و از آلام جامعه هم نمی کاهد. چگونه هم اکنون سخن از ادغام چند بانک تهی شده از منابع در یک بانک قدیمی می رود که کارشناسان مالی بار مالی آن را حدود صد هزار میلیادر تومان بر آورد می کنند و نهایتا به صورت افزایش پایه پولی و نقدینگی و تورم های فزاینده آتی به جامعه منعکس می گردد؟ برای پرهیز از این گونه سونامی های مالی چه اندیشه ای مطرح است؟ این که تصمیم سیاسی است چه کمکی به شرایط اقتصادی کشور می کند و در کجای وظایف بانکداری مرکزی قرار می گیرد؟

پرسشی که از یک رییس کل جدید مطرح می شود این است که چه اقداماتی در دست است تا بانك مركزي يكبار براى هميشه تصميم عاجلي براى سر و سامان دادن به سيستم بانكي کشور اتخاذ كرده و به سمت و سوي تغييرات بنيادي در بانكداري برود تا بانك مركزي جايگاه اصلي خود را در سیاست گذاری پولى و بانكى کسب کند؟ تجربه سایر کشور ها نشان می دهد تا مادام که بانک مرکزی ابزاری روزمره در دست سیاستمداران است به جز انباشت مشکلات تبعات دیگری نمی توان انتظار داشت.
در سال 2003 وارن بافت با اشاره به برخی از ابزار های مالی آن ها را ابزار های مالی تخریب جمعی نامیده بود. سخن او در سال 2009 به حقیقت پیوست. امروزه در کشور ما موسسات اعتباری و برخی بانک ها می توانند چنین نقش آفرینی کنند در ابعاد کیهانی. مراقبت دقیق در این حیطه حیاتی است.

به همين جهت بايد از رييس كل بانك مركزي خواست تا به جاي تبعیت از تصمیم های ذاتا سیاسی و سپس پنهان شدن پشت پیچیدگی های نظام تصمیم گیری و وام گرفتن از اعتبار بخش هاى سياسي كشور، به جای به هم بافتن مفاهیم متعالی و ردیف کردن شعار های احساسی و بلکه صرفا با استفاده از عقل عرفي تصميم به ايجاد تغيير در سيستم بانكي گرفته و با الگو گرفتن از سيستم هاي بانكداري مركزي در يكى از كشورهاي موفق منطقه يا دنيا سامان مناسبي به سيستم بانكي كشورمان بدهند.

قطعا هيچ كس توقع ندارد كه براي ساماندهي سيستم بانكدارى در ايران به سراغ بهترين دانشمندان پولي و مالي دنيا رفته و از آنها نسخه شفابخش اقتصاد ايران را طلب كنيم، نمی خواهد درگیر جو تبلیغاتی بین این مکتب و آن مکتب شده و به کسانی که باید از آن ها اجتناب کنید(که اکثرا نه زمینه علمی مناسب و نه زمینه تجربی موفقی دارند) قول بدهید که به سخن کسانی که لازم است به آن ها گوش فرا دهید (به دلیل برتری بی بدیل و بی تردید علمی و تجربی) اجتناب خواهید کرد. خودتان را خسته نکنید! همان عقل عرفی و تجربه کشور ها حتی در حد ترکیه نیز کافی است تا گام های بلندی برداشته شود. به عنوان چند مولفه ساده می توان گفت، از افزایش نقدینگی که در دولت قبل و دولت فعلی زهوار آن گسیخته اکیدا اجتناب کنید. از قبول مسئولیت نهاد های مالی ذاتا ورشکسته و انداختن بار آن به دوش مردم بپرهیزید. کار بانک مرکز