🇮🇷سیاست ورزی در بحران‌ها.. ✍دکتر امیر حسین خالقی

🇮🇷سیاست ورزی در بحران ها

✍دکتر امیر حسین خالقی

سال 1941 بعد از برکناری رضا شاه و به تخت نشستن پسرش، در حالیکه نیروهای بیگانه خاک ایران را اشغال کرده بودند، نخست وزیر، محمد علی فروغی فقید، قراردادی با شوروی (استالین) و بریتانیا (چرچیل) منعقد کرد که ایران را در اردوگاه متفقین قرار می داد و به آن اجازه عبور و استفاده از خاک ایران را می داد و البته آنها هم می پذیرفتند که حضورشان جنبه نظامی نداشته باشد و با احترام به استقلال ایران 6 ماه بعد از اتمام جنگ کشور را تخلیه کنند. سال بعد امریکا نیز حمایتش را از استقلال ایران اعلام کرد که پیروزی درخشانی برای دیپلماسی ایرانی ها بود.

اما این کار قمار بزرگی برای فروغی بود، زیرا آن روزها تردیدهای جدی در پیروزی متفقین وجود داشت و افکار عمومی هم به آلمانی ها گرایش داشتند. فروغی خیلی ناسزا و توهین شنید و حتی به او سوء قصد شد، ولی با ورود امریکا به جنگ در 1942 و البته پیروزی نهایی متفقین در 1945 روشن شد چه خدمتی کرده است. نیروهای امریکا و بریتانیا بعد از جنگ خارج شدند، ولی شوروی در شمال کشور ماند. چشم طمع به نفت شمال داشت و دست نشاندگانش به ویژه در آذربایجان و کردستان با حمایت و حضور ارتش سرخ علم تجزیه طلبی برداشتند و کشتارها و غارت ها رخ داد. حزب توده هم که آشکارا از منافع "برادر بزرگ" دفاع می کرد.

با وجود حمایت اکثریت ایرانیان از دولت مرکزی، ارتش دولتی توانی برای رویارویی نداشت، کشور آشفته بود تا احمد قوام به قدرت رسید. دستور داد تا شکایت از شوروی و گفتگو با قدرت های دیگر جهانی در مجامع بین المللی دنبال شود، ولی ارتباط با سرخ ها هم قطع نشود. روس ها میلی رفتن نداشتند، قوام با هیئتی کار بلد به مسکو رفت، با هوشمندی مذاکره روی آنچه استالین در واقع می خواست یعنی "تخلیه ایران در برابر امتیاز نفت شمال" را پیش برد.

همان زمان با توجه به پیشرفت ها شوروی اعلام کرد که طی 45 روز ایران را تخلیه می کنند و البته آذربایجان هم مسئله ای داخلی است که شوروی در آن دخالتی نمی کند و در برابر قانون امتیاز بهره برداری نفت شمال برای شوروی تقدیم مجلس می شود.. قوام برای جلب نظر استالین سه وزیر توده ای را وارد کابینه کرد و برخی از مخالفان سیاسی معروف شوروی هم بازداشت شدند.

شوروی ها ایران را ترک کردند، ولی بر قدرت دو رژیم تجزیه طلب نزدیک به خود یعنی آذربایجان و کردستان افزودند. قوام نمایندگان تجزیه طلبان آذربایجان و کردستان را در ظاهر برای مذاکره به تهران احضار کرد، ولی هدف وقت کشی بود. بلافاصله بعد از خروج شوروی ورق برگشت، حاج علی رزم آرا به ریاست ستاد کل ارتش گماشته شد و آماده مقابله با تجزیه طلبان شد. وزرای توده ای را هم برکنار کردند.

شوروی اظهار نگرانی می کرد، ولی قوام به آنها اطمینان می داد که کارها دستش است، در برابر سرخ ها هم شروع به تقویت وابستگاه ایرانی خود می کردند. قوام برای آنها استدلال کرد که دوره مجلس به اتمام رسیده و برای تشکیل مجلس جدید و تصویب امتیاز برای شوروی باید انتخابات سراسری برگزار شود و نیاز به حضور نیروهای نظامی در همه جای کشور از جمله آذربایجان و کردستان است. امکان درگیری نظامی با شوروی بالا بود.

همزمان تماس های دیپلماتیک ایران با امریکا هم پیش می رفت و درنهایت رئیس جمهور امریکا که جهان قاطعیتش را با استفاده از بمب اتمی دیده بود، شوروی را تهدید کرد که در صورت دخالت نظامی شوروی، امریکا دست روی دست نمی گذارد و وارد میدان می شود، همه می دانستند او اهل شوخی نیست. قوام با شوروی ها تماس گرفت که در این هیاهو برای تصویب بهتر امتیاز نفت شمال اجازه ندهد توده ای ها هم زیاد سروصدا کنند و آنها هم چنین کردند.

سپس رزم آرا آماده خواباندن غائله تجزیه طلبان شد و با قدرت آنها را تارومار کرد؛ فردای آن روز ایران اعلام کرد شکایت قبلی خود از شوروی را پیگیری نمی کند. قوام در مصاحبه با روزنامه فرانسوی اعلام کرد که به قول خود وفادار است. مجلس جدید تشکیل شد و حزب دموکرات که قوام بنیان گذاشته بود اکثریت را گرفت. حرف قوام به شوروی ها این بود که تلاشش را می کند، ولی تصمیم نهایی با مجلس است. رای گیری انجام شد و نتیجه هم از پیش روشن بود: امتیاز نفت شمال به شوروی داده نشد!

دیپلماسی و سیاست خارجی عرصه اخلاق گرایی نیست، بازی منافع است و مهار کردن قدرت با قدرت، باید به دنبال منافع کشورت باشی به نام یا به ننگ! والله اعلم.

منبع: کانال راهبرد
@RahbordChannel

⚡️اقتصاد در گذر زمان:
@