واقعا موقعیت وحشتناکیه، مسلمان نشنوه کافر نبینه، خلاصه طولانی شدن دستشویی مهمان برای بابای مهمون پرست من نگرانی بوجود آورد و پاشد

واقعا موقعیت وحشتناکیه،مسلمان نشنوه کافر نبینه،خلاصه طولانی شدن دستشویی مهمان برای بابای مهمون پرست من نگرانی بوجود آورد و پاشد رفت دم موال حاشا کوشا کنه ببینه مردی چش شده یه ساعته اون تو؟؟؟
در زد؛ گفت "اِهَن" یارو هم اون تو گفته "اهن".
بابامم دوباره گفته اهن روبراهی؟؟؟
اونم گفت ؛ اهن نه و با شرمندگی و چشم گریان گفت؛ چاه مستراح گرفته
بابامم گفته فدای سرت بیا بیرون من درستش میکنم.
یارو هم خیس عرق با پاچه گهمال اومده بیرون و بابامم واسه اینکه یارو بیشتر خجالت نکشه شیرجه زده تو آب و تا منتها علیه آرنج دست کرده تو سوراخ و شورت ره کشیده بیرون.
حالا قواره شورت آب خورده دقیقا سایز آقای جمالی شده و همه فکر کردن قطعا کار خودشه دیگه،من خیلی دلم میخواست دستمو بگیرم بالا و بگم "من حاج رسول رستگاریم" ولی متاسفانه سکوت کردمو خیارمو خارتوخورت گاز زدم