📢ادب ایرانی و کلام آسمانی

📢ادب ایرانی و کلام آسمانی
@matikandastan
📃کمال‌الدین غراب از ترجمه «ادبی»‌اش از قرآن کریم می‌گوید


کمال‌الدین غراب: 📖ما اسم ترجمه‌مان را گذاشته‌ایم «ترجمه ادبی و زیباشناسانه»؛ از آنجا که قرآن غیر از اینکه پیام آسمانی است متنی ادبی و زیبا و درواقع سرآمد متن‌های ادبی و زیبا در ادبیات عرب است که بیشترین تأثیر را در ادبیات عرب و گسترش آن گذاشته است -چنان‌که در زبان فارسی هم تأثیر گذاشته است- بنابراین شایسته این متن زیباست که در برگردان آن به دیگر زبان‌ها تا حد امکان ویژگی‌های ادبی و زیباشناختی در زبان مقصد ارائه شود.

📖ما «فارسی سره معیار» را مدنظر داشتیم؛ اینکه مثلا شما به‌جای کلمه «توسل» بتوانی «چنگ آویختن» یا «دست آویختن» بگذاری، به جای «جهنم» واژه «دوزخ»، به جای «ایمان» کلمه «باور یافتن» یا «باور آوردن» یا «گرویدن»، به جای «شرک» تعبیر «انباز گرفتن» و به جای «نفاق» برابر فارسی‌اش «دورویی». این‌ها از زبان معیار دور نیست و در عین سره بودن و بعضا کاربردش در میان مردم ایران، در بین «ادیبان و شاعران» بیشتر استفاده می‌شود.

📖منِ مترجم ضمن اینکه باید حافظ و امانتدار کلام الهی باشم باید به عنوان کسی که زبانش فارسی است در ارتقا و شکوفایی و گسترش و بیان زیبایی‌های این زبان برای مردم نقشی ایفا کنم. این است که خیلی تلاش کردیم تحقق این امر را در کنار ارائه ترجمه‌ای که کمترین انحراف از معنا را هم نداشته باشد صورت دهیم. در این راه مدیون استاد بزرگوارم، دکتر محمود مهدوی دامغانی، ویراستار اثر، و ١۴ سال تلمذ در محضر ایشان هستم.

📖شاید ۵٠ ترجمه دیگر را از نظر گذراندم و ترجمه خود را با حدود ٧ تا ١٠ ترجمه برجسته، آیه به آیه مقابله کردم. همچنین تفسیرهای کهن فارسی مانند تفسیر سورآبادی و تفسیر روض‌‌الجنان و کشف‌الاسرار میبدی و تفسیر طبری و ترجمه قرآن ری را هم برای الهام گرفتن در بحث ادبیات فارسی مدنظر داشتم؛ چون مترجم قرآن نمی‌تواند به تفسیرها بی‌اعتنا باشد.

📖ما باید ببینیم در زبان مقصد چه موسیقی‌ای هست و بر اساس ذائقه مخاطب فارسی‌زبان عمل کنیم، نه اینکه عین آن موسیقی‌ای را که در زبان مبدأ وجود دارد و برای ذائقه قوم عرب است پیاده کنیم. به نظر من زبان عربی از نظر مسائلی چون ساختار و... فاصله بسیاری از زبان فارسی دارد و اصلا این ٢ زبان از ٢ خانواده جدا هستند. فارسی جزو خانواده زبان‌های هندواروپایی شمرده می‌شود و عربی جزو زبان‌های سامی مانند آرامی و... . البته به‌خاطر تعاملات فرهنگی و تاریخی که سده‌ها میان ایران و اسلام رخ داده است، بسیاری از اصطلاحات و لغات عربی وارد فارسی شده است ولی این به آن معنا نیست که این ٢ زبان به هم نزدیک‌اند؛ مثلا در فارسی «مفعول مطلق تأکیدی» نداریم و در زبان عرب داریم. وقتی قرآن می‌فرماید: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»، این «زلزالها» مفعول مطلق تأکیدی است و بر فعل اول تأکید می‌کند: «هنگامی که زمین بلرزد لرزیدنش را». ما در فارسی با «قید» و «صفت» تأکید می‌کنیم، پس در ترجمه می‌توان گفت: «آن هنگام که زمین سخت بلرزد» تا عمق آن لرزش را نشان دهیم. اگر بخواهیم امانتداری کنیم باید همان بار روان‌شناسانه‌ای را که در زبان مبدأ وجود دارد شناسایی کنیم و این بار را در ترجمه فارسی انتقال دهیم.

📖یکی از کارهایی که بر خلاف نظر بیشتر مترجمان بر آن عمد داشتم این بود که واژگان کلیدی قرآن مانند «کفر»، «ایمان»، «شرک» و‌... را حتما ترجمه کنم که برای مخاطب من نو باشد. ببینید، در تعریف اسلامی «شرک» به‌معنای شریک گرفتن برای خداوند واحد است. اما در آغاز کار پیامبر اکرم (ص) چون اساسا شریک‌داشتن خدا جزو اعتقادات پذیرفته بوده، این واژه با این معنای اسلامی رایج نبوده است؛ بنابراین اگرچه واژه‌هایی از این دست به گوش عرب خورده بود، پیامبر (ص) تعریفی تازه از آن دادند.

📖من هر جا دیدم کلمه فارسی به انتقال معنای کلام خداوند آسیب می‌زند از همان کلمه رایج در زبان معیار استفاده کردم؛ چنان‌که مثلا در چندین جا از خود واژه «ایمان» به جای «باور آوردن» یا «گرویدن» بهره بردم. از طرفی از واژگانی که از دیرباز در فارسی آمده است ولی ریشه غیر فارسی دارد مانند «ارمغان» که خوب جا‌افتاده است و زیبا و آهنگین هم هست استفاده کردم. (از گفت و گوی وحید حسینی ایرانی با غراب؛ روزنامه شهرآرا)
@matikandastan