زندگیام را صعود میکنم... لحظههایم را میرقصم... نگاهم را تعارف میکنم...
بلیط اتوبوس خرمشهر رو به قیمت ۴۲ هزارتومان خریدم و بعد مشغول جمع کردن وسایل و چیدنشون تو خورجین و سرویس دوچرخه شدم …روز جمعه ۲۵ اس
بلیط اتوبوس خرمشهر رو به قیمت ۴۲ هزارتومان خریدم و بعد مشغول جمع کردن وسایل و چیدنشون تو خورجین و سرویس دوچرخه شدم.
روز جمعه ۲۵ اسفند با دوچرخه، خورجین و یک کیف جلو و یه کوله پشتی رکاب زدم تا ترمینال جنوب تهران.
اتوبوس هزینه بار نگرفت و معمولا برای دوچرخه ۱۵ هزار تومان میگیرن!
چون دیدم دیر میرسم خرمشهر و ممکنه با مشکل مکان مواجه بشم، تصمیم گرفتم اهواز پیاده شم و به یکی از دوستای خیلی خوبم پیام دادم که اگر هست برم پیشش. ایشون و همسرش هم مثل همیشه از من استقبال کردند و رفتم خونشون.
صبح بعد از خوردن صبحانه، وسایل رو جمع کردم و برنامه رکاب زنی از اهواز شروع شد و اولین مقصدم آبادان بود.
۱۲۰ کیلومتر مسافت بود وتصمیم داشتم که شب آبادان بمونم. خارج شدن از شهر اهواز و رسیدن به اول جاده آبادان سخت بود و هم به دلیل ترافیک و هم به دلیل هنگ کردن نقشههام!!
بعد از اهواز شهری کوچیک هست به نام کوت عبدالله و بعد از اون شادگان. در مسیر بودم که یه وانت نگه داشت جلوم!! نزدیکش که شدم جا خورد و فکر کرده بود اول پسرم🙋♀️گفت سوارشو تا دوراهی دارخوین میرسونمت!!
حالا هرچی من قسم و آیه که کاکو میخوام رکاب بزنم🤷♀️
میگفت: نه ولله نمیشه...
حدود ۳۰کیلومتری من رو جلو انداخت و از دارخوین دوباره شروع کردم به رکاب زدن و بالاخره رسیدم آبادان بریم ببینیم چیه این آبادان که بقیه شهرها حومه است.
@misgray