اینجا تلاشهای ادبیام (شامل داستان کوتاه، داستانک، یادداشت، و پاراگرافهای منتخبِ کتابهایی که میخوانم) را به اشتراک میگذارم. گاهی هم موسیقیای که به دلم مینشیند. همراهیِ شما نعمتی است که شاید باور نکنید چهاندازه برایم عزیز است. @mohsensarkhosh
شبا بدون تو از سایههای رو دیوار فرار میکنم. ذهنم خیلی مشغول اینه که چهطوری سقوط نکنم
شبا بدونِ تو از سایههای رو دیوار فرار میکنم
ذهنم خیلی مشغولِ اینه که چهطوری سقوط نکنم
گفته بودی عاشقم هستی، ولی حالا میگی من فقط یه دوستم
قلبم شکسته و تکهتکه شده
ولی میدونم روحم هیچوقت آزاد نمیشه
روحم بینِ عشقِ حقیقی و تنهایی به دام افتاده
چشامو که میبندم بهترین داستان (رؤیا) شروع میشه
وقتی از رؤیا بیرون میام
بهترین آرزوهام نقشبرآب شده
چرا؟ آه چرا؟ چرا من نه؟
چرا؟ آه چرا؟ ما که قرار بود همیشه باهم باشیم
عزیزم، میدونم می تونستم همون چیزی باشم که میخواستی
چرا؟ آه چرا؟ آخه چرا؟
میخوام عاشقت باشم
فقط اگه میدونستی چقد دوسِت دارم
پس چرا من نه؟
روزِ بعد از فردا باز همین حوالی هستم
تا هروقت خواستی بیفتی، بگیرمت و مراقبت باشم
میگفتی ما همیشه باهمیم و عشقمون پایانی نداره
سعی کردم خودمو بالا بکِشم، ولی این فکر که تو هرگز روحم رو حس نکردی، داره منو خفه میکنه
و روحم بینِ عشقِ حقیقی و تنهایی به دام افتاده
چشامو که میبندم...
تو هیچوقت نمیدونی
چقدر باهم میتونیم دور بریم
تو اصلاً نمیدونی
تا کجاها میتونیم باهم باشیم
@mohsensarkhosh_khatkhatiii