‌های_روزمره.. احتمالا تا حالا برات پیش اومده که ندونی چه روزی از هفته‌ست

#یادداشت‌های_روزمره

احتمالاً تا حالا برات پیش اومده که ندونی چه روزی از هفته‌ست. هِی نشستی با خودت فکر کردی ببینی چهارشنبه بود، سه‌شنبه بود، یا شاید هم پنج‌شنبه! آخرش هم هرچی زور زدی نفهمیدی و مجبور شدی با یه‌کم خجالت، از کسی بپرسی: «راستی، امروز چندشنبه‌ست؟!»...
می‌دونی دلیلش چیه؟ آره خودشه! دلیلش اینه که اون‌قدر روزهات تکراری و شبیه هم شده، اون‌قدر خودت رو توی چرخه‌ی روزمرگی و زندگیِ ماشینی اسیر کردی، اون‌قدر نقشِ یه آدم‌کوکیِ مکانیکی رو بازی کردی، که دیگه شنبه و پنج‌شنبه‌ برات فرق چندانی با هم ندارن. حالا باز این خوبه، دستِ‌کم جمعه‌ها هست که یادت بیاره. ولی کار وقتی سخت می‌شه که مجبور می‌شی از کسی سؤال کنی: «راستی، امروز چندُمِ ماهه؟!»... بازم اینا طبیعیه و کم‌وبیش واسه همه پیش می‌آد، اما من آدمایی رو دیدم که ازم پرسیدن: «راستی، چه ماهی از ساله؟!»... اونا دیگه وضعشون خیلی خرابه. یعنی کم‌کم دارن زیرِ لایه‌های رسوبی و سنگینِ زمان فسیل می‌شن. باید فکری به حالشون کرد، باید یه جوری نجاتشون داد.
یه‌ چیزی می‌خوام بپرسم اما خجالت می‌کشم، قول بده بهم نخندی! «راستی، امسال هزار و سیصد و چنده؟!»...

#م_سرخوش
@mohsensarkhosh_khatkhatiii