جدی‌ترین مسئولین.. وقتی وارد شدم، آن‌ها هیجان‌زده سرگرم گفتگویی کارآگاهی بودند

جدّی‌ترین مسئولین

وقتی وارد شدم، آن‌ها هیجان‌زده سرگرمِ گفتگویی کارآگاهی بودند. توجهی به ورودم نکردند، من هم عجله داشتم و سراغِ کارِ خودم رفتم. همان‌طور که مشغول بودم، صداشان را می‌شنیدم. یکی‌شان گفت: «مطمئنم کارِ یه ‌نفره».
دیگری جواب داد: «شَک نکن. دست‌خط و رنگِ جوهر و کلفتیِ خط‌ها مثِ هم بود».
اولی باز گفت: «بالاخره همین روزا می‌گیرمش. فیلمِ دوربینو چِک کردم. به چند نفر مشکوکم. از فردا یواشکی می‌آم و همه‌چی رو می‌پام».
نفر دیگر جواب داد: «باید دوربینا رو بیشتر کنن. حیف که نمی‌شه اون تو دوربین گذاشت».
اولی: «باید درخواست بدیم یه دوربین دیگه جلو در بذارن، البته اگه بودجه بِدَن».
دومی: «باید بِدَن. بهتر از این آبروریزیه. تا کِی من هر روز باید بیام تمومِ دَرا رو از تو رنگ کنم؟».

شیرِ آب را بستم. درحالی که بلند می‌شدم و زیپِ شلوارم را بالا می‌کشیدم، به درِ توالتِ مسجد نگاه کردم. با ماژیکی پُررنگ، جملاتی اعتراض‌آمیز درباره‌ی وضعِ اقتصادی، و کلماتِ رکیکی خطاب به مسئولینِ کشور نوشته بودند.

#م_سرخوش
@mohsensarkhosh_khatkhatiii