‌ 🔻روایتی از سابات‌ها و بادگیرهای فراموش شده شهر مشهد.. 🔅چهاردیواری‌های عتیقه

‌ 🔻روایتی از سابات ها و بادگیرهای فراموش شده شهر مشهد

🔅چهاردیواری‌های عتیقه

@oralhistoryiran
برخی از سیاحان توصیف خوبی از محل اقامت‌ داشته اند. مک گرگر افسر انگلیسی که در سال1875م. /1292ق. در باغ خونی اقامت داشته است راجع به محل اسکانش نوشته است؛ در برجی اقامت کردم که در ایران به «کلاه فرنگی» مشهور است. تصور می کنم این وجه تسمیه به سبب شباهت این برج ها به کلاه مشکی مخصوص باشد که در صحنه های شاد دایم از آن استفاده می شود. جایگاه من شامل یک برج هشت ضلعی دو طبقه بود. وی در بخش دیگری از سفرنامه اش به توصیف یکی از خانه های مشهد پرداخته و در خاطراتش چنین آورده است: «پس از پیچ و تاب خوردن در خیابان های باریک و بلند شهر سرانجام به خانه عباس خان که اصرار داشت فعلا مهمان او باشیم، رسیدیم. خانه چندان جالبی نبود. تنها راه ورودی آن، کوچه تاریک و باریکی بود که روی تمامی آن را خانه ساخته بودند. تازه وقتی درباز شد باید از راهروی تاریک تری می گذشتیم، به طوری که مجبور شدم دست میزبان را بگیرم. سپس در حالی که پایمان تا نزدیکی های زانو در کثافت فرو می رفت از محوطه اصطبل که بوی وحشتناکی می داد عبور کردیم. از پلکان خطرناکی بالا رفتیم و به اتاقی رسیدیم که تا حدودی قابل تحمل بود. »

🔅 خانه ها در مشهد، در سطحی پایین تر از خیابان ساخته می شدند

در «سفرنامه خراسان و سیستان» (شرح سفر کلنل ییت به ایران و افغانستان در روزگار ناصرالدین شاه)، سیمای مشهد قدیم چنین توصیف شده است:« قبل از این که به خانه‌ای وارد شوند از معابر و راهروهای سرپوشیده عبور می کردند که در اصطلاح معماری به آن «سابات» می گویند. تقریبا تمام خانه ها در مشهد، در سطحی پایین تر از خیابان واقع می شدند. علت این امر آن است که هرکسی که خواسته زمین خود را بسازد، چون نمی توانسته از خیابان یا کوچه خاک بردارد و برایش هم صرف نمی کرده که از دور دست خاک را برای تهیه خشت و گل فراهم کند، زمین خود را گود و از خاک آن استفاده کرده است.» ستوان آلکس بارنز هم که در عهد فتحعلیشاه قاجار، گذرش به شهرمان افتاده بود، از سبک خانه‌سازی اهالی آن دوران چنین نوشته است: « به نظر می رسد اهالی مشهد از کندن زمین خوششان می آید. زیرا برای ورود به کلیه خانه ها باید از سرازیری گذشت و می گویند خاکی که از حفر زمین به دست می آید به مصرف ساختن و تعمیرات خانه می رسد.» اما عین السلطنه نیز در روزنامه خاطراتش از خانه های خوبی که توسط ترک ها در مشهد ساخته می شود یاد کرده است. در این میان ادونون در شرح سابات درباره خانه های قدیمی مشهد نوشته است: این توده کلبه های گلی را راهروهای سرپوشیده باریکی به نام سابات ها و کوچه ها از هم جدا می کند. سقف آن ها را با کاهگل پوشانیده اند و هیچ روشنایی از آن ها نفوذ نمی کند. این کوچه ها زشت هستند، در و پنجره ندارند و پر از فضولات و زباله اند.

🔅باد و بادگیرها

اما مک گرگر، در بخش دیگری از سفرنامه اش به سبک معماری و بادگیر خانه های مشهد اشاره کرده و نوشته است: «مشهد پر از خانه های گلی یکنواخت است که بالای بعضی شان بادگیرهایی دیده می شود. اگر چه در این شهر آدم های مهمی را دیدم اما یک خانه قابل توجه به چشم نمی خورد. » مولف کتاب «ایران و قضیه ایران» هم بادگیرهای مشهد را دیده و در این زمینه توصیفاتی به جا گذاشته است؛«روی بام ها بادگیر جالب توجه است و در شهرهای ساحلی خلیج فارس هم زیاد دیده می شود. اصولی که در ساختن آن رعایت می شود این است که برج چهارگوش بلندی روی بام می سازند که سقف آن پوشیده است ولی از چهار طرف روزنه دارد که از آن ها هوا داخل و به اتاق پایین که اهل خانه در فصل گرما سکونت دارند وارد می شود و بدین وسیله در آن جا هوای خنک دایمی هست. »
@oralhistoryiran
🔅نغمه های بنّایی

اما علاوه بر معماری بناهای قدیم، سبک و سیاق کار معماران هم در نسخ تاریخی و سفرنامه ها مورد اشاره قرار گرفته است. مثلا جالب است بدانید، بنّاها و کارگرها در حین کار نغمه هایی می خواندند که دور از دید سیاحان نبوده است. دالمانی سیاح فرانسوی اواخر قاجار در مشهد شاهد ساخت خانه هایی بوده است و در این باره ذکر می کند:« در ایران غالب کارها با خواندن سرود و نغمه انجام می شود. در خاطر دارم که بنّایی مشغول ساختن ساختمان بود. در بالای دیوار با خواندن آواز، خشت و گل می‌طلبید و با آهنگ مخصوصی می گفت: پسر جان گِل بیار ... و به دیگری می گفت: جان من نیمه بده... گاهی هم زمزمه کنان کارگران زیردست خودرا دعا می کرد مثلا می گفت: پسر جان خدا تو را قوت دهد... و به دیگری می‌گفت :بابا جان امیدوارم به پیری برسی و ... »

🌐متن کامل در 👇

http://khorasanrazavi.khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=199920

💠💠
💠

🆔 @oralhistoryiran