◀️ استراتژی امنیت ملی در چهل سالگی انقلاب اسلامی ▶️.. 🖊 ✍ امین پرتو.. (بخش دوم)

◀️ استراتژی امنیت ملی در چهل سالگی انقلاب اسلامی ▶️

🖊 ✍ امین پرتو

(بخش دوم)

زمینه امنیت ملی در ایران
باید گفت از نظر داخلی ، امنیت ملی در ایران مشکلات و دشواری­‌ های بسیار کمتری نسبت به تمام کشور های خاورمیانه دارد. احساس تعلق به یک میهن یا یک کشور، برای ایرانیان احساسی تاریخی و هزاران ساله است. موجودیت­‌های سیاسی دولتی کنونی در خاورمیانه و حتی بیشتر نقاط جهان، «جعل ­‌های» جدید در همین یک قرن گذشته هستند. نبود احساس تعلق به یک میهن در این کشورها سبب شده تا جنگ و تنش داخلی در آنها دائمی باشد. ایران هزاران سال وجود داشته اما عراق، سوریه، امارات، اردن، پاکستان یا عربستان، کمتر از صد سال است که تشکیل شده­‌اند. میان ایرانیان احساس هم­‌میهنی به شکل ارتباط از طریق زبان فارسی، تاریخ مشترک ملی، رسومات ایرانی و مفاخر ملی مشترک وجود دارد.
کینه و عداوت قومی در ایران هرگز وجود نداشته است. همین شده که مثلاً وضعیت کردها در ایران مانند وضعیت هم‌­تبارانشان در عراق، سوریه و ترکیه یا وضعیت اعراب و بلوچ­‌های ایران مانند وضعیت هم‌­تبارانشان در رژیم صهیونیستی و پاکستان نباشد. زمینه­‌های درگیری داخلی از همین رو در ایران هرگز به سادگی فراهم نبوده؛ به همین سبب کوشش­‌هایی که از سوی شوروی، عراق، بریتانیا یا امارات و رژیم اسرائیل در مورد افروختن آتش درگیری در این صورت گرفته بود، ره به جایی نبرد و با هزینه­‌هایی بسیار کم خاتمه یافت.
این زمینه مساعد در حفظ امنیت ملی، در کنار گوناگونی قومی و تا حدی مذهبی در ایران سبب شده تا نظام­‌های سیاسی به این مسئله هوشیار باشند و بکوشند از وحدت ملی برای تأمین امنیت ملی بهره جویند و هم اینکه نسبت به خدشه­‌دارشدن آن به سبب تجربیات گذشته احتیاط کنند. ایران تجربیاتی تلخ در از دست‏‌دادن تمامیت ارضی خود در یک قرن قبل دارد و چیزی بیش از وسعت ایران کنونی را به سبب مداخله روس و بریتانیا از دست داده است. تهدید کمونیسم در شوروی و حکومت بعث عراق گرچه امروز وجود ندارد اما نگرانی به حق از توطئه‌­های خارجی و داخلی ادامه یافته است.
استراتژی امنیت ملی قبل از انقلاب اسلامی
حکومت پهلوی مقتضیاتی داشت که حسب آن تعریف خاص خود از امنیت ملی و استراتژی مورد نیاز برای حصول آن را شکل داده بود. حکومت پهلوی در اصل برآمده از اراده خارجی بود. پهلوی دوم بیش از هر چیز حصول و پایداری قدرت خود را در نظر مثبت قدرت­های خارجی یعنی بریتانیا و ایالات متحده می­‌دانست. روی کارآمدن رضاشاه با یاری بریتانیا حاصل شد؛ همان طور که عزل او نیز با حمله بریتانیا رخ داد. این بریتانیا بود که محمدرضا را به شاهی رساند و در برابر طرح جمهوری‏‌شدن ایران که مورد موافقت شوروی و آمریکا بود، ایستادگی کرد.

منبع : پژوهشکده مطالعات راهبردی

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper