🔳دین و دلیل تراشی اخلاقی:.. در نتیجه رویکردهای دینی گرایش به پیوستگی با گروه‌های مختلف جامعه دارند

🔳دین و دلیل تراشی اخلاقی:

وبر معتقد است در توصیف دینی نابرابری ها نه تصادفی بلکه جزئی از یک ساختار الگودارند. در نتیجه رویکردهای دینی گرایش به پیوستگی با گروه های مختلف جامعه دارند. گروه های گوناگون دیدگاه های دینی کم و بیش متفاوتی دارند زیرا مسائل متفاوتی را تجربه می کنند. در نتیجه به عقیده ی وبر جامعه شناسی دین درواقع بررسی روابط میان افکار دینی و آن گروه های اجتماعی متفاوتی است که «حاملان» این افکارند. در ضمن جامعه شناسی دین کارش این است که پیامدهای این جهت گیری های دینی را بر تاریخ و جامعه ی بشری بررسی کند و تأثیر این جهت گیری ها را بر شیوه های زندگی رویکردها و رفتار بشری بازشناسد.

وبر پيدايش كهانت و تحول دليل تراشي اخلاقي را به پيچيدگي هرچه بيشتر اجتماعي مرتبط مي كند. اين نوع ارتباط، وابستگي متقابل ميان انسان‌ها را افزايش مي دهد، زيرا آنها ديگر در گروه هاي كوچك رو در رو زندگي نمي كنند، يعني همان گروه‌ها در موقعيت هاي اجتماعي پيچيده تر، بايد بر قوانين و قواعد و رويه هاي رسمي تأكيد بيشتري داشت.

در چنين شرايطي، نياز به صورت بندي اصول اخلاقي و ترويج آنها، رفع تناقض‌ها و ابهام‌ها و تطبيق با موقعيت‌ها و احتمالات تازه، احساس مي شود. در نتيجه، كهانت به عنوان يك گروه حرفه ای در پيشبرد اين فرآيند تحول مي يابد.

🔳دین و طبقات اجتماعی:

همه گروه هاي تشكيل دهنده جامعه نبايد به يك ميزان احساسات ديني از خود نشان دهند. براي مثال، دهقانان مانند اعضاي جوامع ابتدايي به جادو بيشتر از دين گرايش دارند. آنهايي كه با طبيعت پيوند نزديك دارند و وابسته به نيروهاي مادي اند، بيشتر بايد به نظارت مستقيم اين نيروها توجه داشته باشند. طبقات جنگجو و نجيب زاده نيز تعلق ديني‌شان محدود به دفع شر و شكست نظامي و جلب نوعي پشتيباني الهي در صحنه هاي نبرد و تضمين ورود رزمندگان به بهشت در هنگام مرگ است. مأموران حكومتي و ديوان سالاران نيز بيشتر به حفظ نظم و انضباط و امنيت توجه دارند و دين را وسيله سودمندي براي دستيابي به اين هدف‌ها مي انگارند. نمونه اين گروه، طبقه مديران تحصيل كرده كنفوسيوسي هستند. بازرگانان ثروتمند و سرمايه‌داران نيز علاقه به رستگاري اخلاقي ديني را چندان از خود نشان نمي‌دهند. علاقمندي آنها به چيزهاي دنيوي، پيگيري هدف‌هاي مادي اين جهاني و رضايت خاطر كلي آنها از موقعيت‌شان، از تعلق آنها به قضاياي آن جهاني، روحاني و اخلاقي جلوگيري مي كند. وبر مي گويد: «هركجا كه شكاكيت يا بي تفاوتي به دين وجود داشته باشد، رويكرد‌هاي بازرگانان و سرمايه‌داران بزرگ نيز بايد رواج داشته باشند.» اما اين طبقات متوسط و پايين به ويژه طبقه متوسط پايين در مناطق شهري هستند كه حاملان واقعي دين‌هاي اخلاقي‌اند. آنها پذيراي كوشش‌هاي تبليغي رهبران، بدعت‌گذاران و واعظان ديني طبقه متوسط پايين‌اند. روشنفكران نیز از زمينه‌هاي اجتماعي متفاوتي برمي‌خيزند و معمولاً يا از طبقات ممتاز و يا از طبقه متوسط سرچشمه مي‌گيرند و به همين ترتيب، سهم آنها در انديشه‌هاي ديني متفاوت است. وبر بر اين عقيده بود كه همه دين هاي بزرگ شرقي، بيشتر محصول ژرف‌انديشي قشرهاي به نسبت ممتاز بوده‌اند. حتي از اين مهم تر، روشنفكراني‌اند كه از گروه‌هاي به نسبت كم امتيازتر برخاسته‌اند، چنين انديشمنداني، گرايش به ساخت مفاهيم ديني بسيار اخلاقي و ريشه‌اي دارند، برخلاف مفاهيم ديني محافظه‌كارانه و نخبه ‌گرايانه قشرهاي ممتاز.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper