نظر افلاطون در باب دموکراسی:

نظر افلاطون در باب دموکراسی:
دموکراسی از دو کلمه یونانی Demos(مردم) و Kratos(حکومت) تشکیل شده‌است.
اندیشه‌های افلاطون در زمینه دموکراسی، بیش از هر فیلسوف دیگری در شکل گرفتن افکار اندیشمندان معاصر نفوذ داشته.
افلاطون در کتاب جمهور؛ جامعه، حکومت، دولتمرد، قانون را پایه‌های مشترک دموکراسی تعریف می‌کند. به نظر وی، هر کس نمی‌تواند مدیر یا مسئول شود مگر اینکه شرایط آن را داشته باشد ازجمله هوش سرشار و آگاهی [معلومات] داشتن، منطقی بودن، کنترل نَفس داشتن،‌کننده کار بودن و شایستگی انجام آن را داشتن و علت و معلول را تشخیص دادن و … و بالاخره مسئولیت انتخاب‌کننده که باید از میان بهترها، بهترین را برگزیند. این نظر افلاطون که سران دولت‌ها باید فیلسوف باشند یا فلسفه بدانند و نیز نخبگان دارای یکی از این سه خصلت؛ هوشمندی (آگاه)، دلیری (شجاع) و زور بازو باشند تا کنون در هیچ تفسیری رد نشده‌اند. (منظور از زور بازو = نیرو و سلامت جسم و آگاهی به مبارزه نوین). افلاطون برجستگان یک ملت را دو گروه کرده‌است: مردان عمل و مردانِ فکر، که جامعه باید از هر فرد در جای خود استفاده کند. افلاطون روی مدیریت شایسته و استفاده بهینه یک جامعه از دانش، استعداد، لیاقت و مهارت اعضای خود تأکید و سفارش بسیار کرده‌است. ده‌ها سال پیش از افلاطون در یونان کلیستنس Cleisthenes فرمول خود برای دموکراسی آتن را به دست داده بود که در سال ۵۰۸ پیش از میلاد به اجرا درآمد ولی در دموکراسی او که نوعی دموکراسی مستقیم بود؛ زنان، افراد بدون زمین، بردگان و مردان زیر ۲۰ سالگی از مشارکت محروم بودند.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper