🌐 گرایشات جدید در علوم اجتماعی.. 🔸قسمت دوم:

🌐 گرایشات جدید در علوم اجتماعی

🔸قسمت دوم:

🔺نخست، «جامعه شناسی کلینیک» که از رابطه ی نزدیک و مداخله گر جامعه شناس در جامعه دفاع میکند -در واکنش به گسست با زندگی- جامعه شناسی کریتیک پراگماتیک. که از بازسازی نقد اجتماعی دفاع میکند در گسست با نظری شدن مفرط. و جامعه شناسی پوبلیک که در فارسی مردم مدار ترجمه شده است در واکنش به تخصصی شدن. در اینجا تلاش می کنم معرفی کوتاهی از هر کدام داشته باشم.

جامعه شناسی کلینیک یکی از گرایشات قدیم جامعه شناسی است که در جامعه شناسی امروز دوباره مطرح و برجسته شده است. این واحد تحت عنوان جامعه شناسی بالینی هم اکنون در دانشگاه های ما تدریس می‌شود و نزدیک به آن چیزی است که به آن روانشناسی اجتماعی می‌گوییم. در اینجا من به سنّت فرانسوی این جریان اشاره میکنم که از دهه‌ی 1990 میلادی دوباره مطرح شد و با برگزاری همایش ‌هایی مجددا رونق گرفت. سابقه ی این گرایش در جامعه شناسی به گابریل تارد و به دورکیم متاخر برمی گردد و امروز، در دوره ای که تفرّد اهمیت یافته است، فردیت پیچیده شده و فرد آزاد در تناقض هایش و قطع شده از توده ی مردم، از دسته بندی شدن های رایج سرباز می زند، داستان فردی او به اندازه ی داستان اجتماعی اهمیت مجددی یافته است و این دیدگاه مطرح شد که داستان اجتماعی را نمی‌توانیم بفهمیم مگر به مدد روایت‌ های فردی از زندگی. روایت‌ های فردی را باید در متن داستان اجتماعی بنشانیم و با توجه به آن، جامعه را تحلیل کنیم. روش این جامعه‌ شناسانان مداخله از خلال زندگینامه های فردی است، مداخله برای تغییر. این جامعه‌ شناسان آگاهانه از کلمه ‌ی «کلینیک» استفاده می‌کنند چون انها را فقط در دانشگاه پیدا نمی‌ کنیم بلکه آنها در متن جامعه و ساختارهای اجتماعی ای که در خدمت جامعه است، حضور تعیین کننده ای دارند. تلاش جامعه‌ شناسی کلینیک این است که به وجوه و تعیّنات اجتماعی که فیزیک و روح انسان را می‌سازد توجه کند، بار روانی، روحی، عاطفی، فردی را در نظر بگیرد. در این جامعه شناسی بر داده های روانشناختی به اندازه ی داده های اجتماعی توجه می شود. به همین دلیل است که زیمل در این جامعه شناسی جایگاه ممتازی می یابد. چون در زیمل، امر جزئی، قطعه های ناتمام و خرد اهمیت دارد و صورتبندی زندگی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند.

این جامعه شناسی به نحوی در گفتگو با روانشناسی شکل می گیرد. ونسان دو گولژاک، یکی از نمایندگان این گرایش می گوید: فروید فراموش کرد که اودیپ، شاه بوده است. یعنی به عقده ی ادیپ اشاره کرد اما جایگاه اجتماعی ادیپ را از یاد برد. در این جامعه شناسی، مرز جامعه شناسی و روانشناسی، بیرون و درون، واقعیت و بازنمایی و ابژکتیو وسوبژکتیو مورد پرسش قرار می گیرد و بر معنا سازی سوژه اجتماعی تکیه می شود. از نظر آنها، پدیده های اجتماعی نمی توانند در تمامیت خود فهم شوند جز با توجه به اینکه افراد چگونه این تعینات را زندگی کرده، بازتولید یا تصویرشان می کنند. نزدیکی به واقعیت، گوش سپردن به سوژه و عواطفش، توجه به پدیده های اجتماعی در بعد عقلانی، تخیلی، غریزی و سمبولیک، در متن سوبژکتیویته و ابژکتیویته، در دیالکتیک میان عقلانیت و غیر عقلانیت، ساختار و کنشگر، تحلیل اجتماعی و روانشناختی، از شاخصه های این گرایش در جامعه شناسی است. این جامعه شناسی با ظهور سوژه در عصر جدید اهمیت یافت و روش خود را "مداخله گر" نامید. این جامعه ‌شناسان، مداخله‌ گر هستند؛ به تغییر پس از تفسیر می‌اندیشند و آن را جدّی می ‌گیرند. در تغییر واقعیّت و نظمی که مورد انتقاد آن‌ها است مداخله‌ می‌کنند. جامعه ‌شناسی کلینیک موضوعات جدیدی را وارد جامعه ‌شناسی کرده است، موضوعاتی که تا قبل از آن جامعه شناسان به آن نمی پزداختند و آن ها را جزء روانشناسی ارزیابی می کردند.
یکی از این موضوعات، «رنج» بود. رنج مفهومی بود که جامعه ‌شناسی به آن نمی‌پرداخت و بیشتر در حوزه ی روانشناسی مطرح می‌شد. "شرم"، مفهوم دیگری بود که در جامعه شناسی کلینیک مورد مطالعه قرار گرفت. منظور از شرم، شرمی است که مثلاً از گفتن این‌ که من فقیر هستم، محروم هستم یا به طبقات محروم جامعه تعلق دارم، به فرد دست می‌دهد. از نظر جامعه شناسات کلینیک، زمانی که فقر را می‌سنجیم باید «شرم از فقر» را نیز مورد تحلیل قرار دهیم و اصولا بار روانی پدیده ‌ی اجتماعی را نیز می بایست در نظر بگیریم. با خوانش این دو عامل به صورت هم ‌زمان است که ما می‌توانیم مداخله کنیم و آن را تغییر دهیم.

⚡️منبع این مطلب سایت انجمن جامعه شناسی ایران است.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper