یادداشت سیاسی: اسلام کراسی. مرتضی شیرودی

يادداشت سياسي :اسلام كراسي
مرتضي شيرودي

دموکراسی اسلامی گاه با مراجعه از ذات اسلام، استیصال می شود و گاه در جدال بین اسلام و دموکراسی، رأی به دموکراسی اسلامي داده می شود. دراین جدال، مسلمانان می کوشند که برای از میدان به درکردن دموکراسی، بر وجوهی از اسلام چون اجماع تاکید کنند تا نشان دهند اسلام داراي دموكراسي است.چنین رویکرد یا اقدامی در مقام پاسخ یا گفتگو یا جدال احسن،شايد امری پسندیده اي باشد اما ایراد مهم آن،این است که، مدلی از دموکراسی اسلامي ارائه نمی شود بلکه نمایی از دموکراسی اسلامی عرضه می شود، نمایی که همه آنچه را که اسلام از دموکراسی در درون و ذات خود دارد، بروز نمی کند. طی يك و نيم قرن گذشته اغلب اندیشمندان مسلمانان از چنین موضع انفعالی با دموکراسی روبرو شده اند و لذا آنچه ازدموکراسی اسلامی بیان کرده اند همانند شیر بی یال و دم است. این اقدام تنها در فضای بومی سازی پذيرفته است در حالی که بومی سازی فقط معبری است به بومی گرایی،اما اگر بومی سازی مقصد نهايي قرار گیرد، این همه سخن از دموکراسی اسلامی، همچنان ذیل دموکراسی غربی معنا می شود و به همان اندازه، برای جوامع شرقی مسلمان، کم خاصیت خواهد بود،ولي اگر سوای از این جار و جنجال و فارغ از این هیاهو و غوغا، مدل حکومتی اسلام استخراج و استیصال شود، دموکراسی واقعی اسلامی بروز مي كند،زیرا اسلام برای انتخاب، مشارکت،رفاه و نظایر آن،اهمیت ذاتی و بنیانی قائل است که دموکراسی غربی به گرد آن نمی رسد.آیا قاعده اي دموکرات تر از مشاوره پیامبر با یارانش در جنگ ها وجود دارد؟ آیا دموکرات تر از عدم اجبار در پذیرش دین می توان عرضه کرد؟ آیا دموکرات تر از اجازه مردم در انتقاد و نصیحت از حاکم می توان پیدا کرد؟ این ها، دموکراسی واقعی است که بر پایه لقد کرمنا بنی آدم بنا نهاده شد. پس از 150 سال تلاش خالصانه اما بی حاصل اندیشمندان مسلمان، باید از این خطای تاریخی دست برداشت و به ارائه نظری و علمی اسلام پرداخت، در آن صورت، هیچ حکومت دموکراتی نمی تواند به مقابله با آن برخیزد،اين همان چيزي است كه نام اسلام كراسي بر آن نهادم البته اين آغاز سخن و تنها طرح مسأله اي دشوار است

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper