● تقدم قانون ازلی بر تمام قوانین

● تقدم قانون ازلی بر تمام قوانین

اصل اساسی تفکر سیسرون در باب قانون و حقوق طبیعی این است که سراسر کائنات و موجودات از یک قانون یا مجموعه قوانین پیروی می‌کنند. موجودات بی‌جان از روی غریزه و انسان‌ ها به واسطه عقل خود، تابع این اصل کلی هستند. او قانون طبیعی را ساخته و پرداخته ذهن و تفکر بشری نمی‌داند، بلکه معتقد است قانون اندیشه ‌ای ازلی و ابدی از جانب خداوند است و فرمانی است که حکمت الهی از خلال آن به امر کردن و نهی کردن مردم و جهان می‌پردازد.

قانون طبیعت بر سرتاسر عالم وجود حکمفرماست و یک واحد یا سیستمی واحد است که بر تمام هستی و تمام کائنات حاکم است. قوانین بشری نیز باید از قوانین طبیعی پیروی کنند. در واقع تمامی قوانین برای رستگاری و تأمین آرامش و صلح افراد و جامعه ابداع شده است و تنها می‌توان بر اصول و احکامی که جهت خوشبختی و سعادت و حفظ آرامش انسان‌ها تدوین شده‌اند، نام قانون را نهاد. بدین ترتیب در کلمه قانون، اندیشه جستن حقیقت و عدالت نهفته است.از دید سیسرون، عقل بشری در عالی ‌ترین سطحش، انسان‌ها را به کارهای نیک و صالح دعوت کرده و از اعمال نادرست دور می‌کند، این درجه عقل از نظر وی، همان قانون است. در واقع عقل بشری تنها مزیتی است که انسان را از دیگر موجودات متمایز ساخته و او را قادر کرده تا نیک را از بد تمییز دهد. حیوانات به حکم غرایزی که در وجودشان نهفته است، کورکورانه از قوانین طبیعی اطاعت می‌کنند، ولی انسان فقط به حکم و فتوای عقل مطیع قوانین طبیعت است. از این رو به عقیده سیسرون هیچ انسانی مجبور به اطاعت کردن از قوانین طبیعی نیست، ولی هر انسان عاقلی می‌تواند و باید از آنها اطاعت کند.

● نقد

- قانون طبیعت به شکلی که سیسرون از آن تعریف می‌کند، وضعی کاملاً متفاوت دارد، به این معنی که موجودات ذیعقل هیچ مجبور نیستندکه خود به خود از آن اطاعت کنند. قانون طبیعی سیسرون فقط حدودی که موجودات انسانی به کمک عقل خود آن را درک و مفهومش را از روی اراده بر اعمال و حرکات خود تحمیل کنند، می‌تواند در رفتار و روش انسان‌ها موثر باشد و آنها را تابع نظم و ترتیب سازد. اگر عقل آدمی انسان را در تشخیص تمییز و بد یاری می‌رساند و برای هدایت او به سوی عدالت و راستی کافی است، پس لزومی ندارد که وی از قوانین طبیعی تعدی نماید، چرا که این قوانین، طبق تعریفی که سیسرون ارائه داده، قانون ازلی و ابدی هستند که انسان را به سوی رستگاری و درستی هدایت می‌کنند.

- با تشریحی که سیسرون از قانون طبیعت ارائه کرد، این نتیجه به دست می‌آید که اطاعت شهروند از قوانین کشورش مطلق نیست، بلکه مشروط است، چرا که او می‌تواند این قوانین را با عقل و دیدگاه شخصی خود سنجیده و در صورت غیر معقول دیدن از آن اطاعت نکند.

از دید او قوانین کشور تا جایی سزاوار اطاعت است که با قانون طبیعی موافق باشد. قانون طبیعی چیزی نیست جز آنچه عقل آدمی فتوی می‌دهد، ولی عقل هر چند بالقوه در نهاد همه آدمیزادگان وجود دارد، بالفعل در همه افراد به یک اندازه رشد نمی‌کند، لذا انسان‌ها برداشت ‌های متفاوتی از قوانین خواهند داشت، و این مسئله تعدی و عدم پیروی شهروندان از قوانین یک کشور را در پی خواهد داشت.

- فرق عمده‌ای میان قوانین طبیعی سیسرون و قانون ‌های طبیعت به مفهوم معاصر وجود دارد، سیسرون معتقد است که افراد می‌توانند از قوانین طبیعت، (با مراجعه به عقل و خرد خویش)، اطاعت نکنند، ولی در حال حاضر تمامی افراد ناگزیر از پیروی از قوانین طبیعی (مثلاً قانون جاذبه زمین) هستند.

- سیسرون، وفاداری آگاهانه به شهر جهانی یعنی جامعه بشری را بلند پایه‌ ترین رسم اخلاقی می‌داند و در عین حال تأکید می‌ورزد که وفاداری به میهن و زادگاه نیز احساسی پرارج است، ولی میان این دو گونه وفاداری منافاتی نمی‌بیند، زیرا به نظر او تعهد فرد در برابر میهن خود از تعهد او در برابر جامعه بشری ریشه می‌گیرد. در واقع نوعی اختلاط و گمراه‌کنندگی ذهن در فلسفه سیسرون وجود دارد.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper