دیوار کج است!!

دیوار کج است !!

برخی اوقات که فرصتی برای من فراهم باشد، مطالب کوتاهی راجع به تجارب خودم در شرکتهای ژاپنی بیان میکنم و یا در تله کنفرانس‌هایی تخصصی، به بیان روشهای مدیریت و سیستمهای شرکتهای ژاپنی می‌پردازم. در این رابطه گاهی بازخوردهایی بصورت ایمیل و یا پیامهای خصوصی در انتقاد و یا تشویق مطالب بیان شده دریافت میکنم. عمده ترین انتقادی که به من وارد شده این است که چرا مدیران ایرانی و ژاپنی را مقایسه میکنم و این قیاس و مقایسه با توجه به شرایط متفاوت جامعه و فرهنگ ایران و ژاپن، صحیح و اصولی نیست. از آنها میپرسم که بطور مشخص، چه بخشی از روشها و منش‌های مدیران ژاپنی ها مطابق فرهنگ ما نیست؟

آیا از اینکه مدیران ژاپنی بیشتر از زیر دستانشان کار میکنند و تفاوت حقوقی چندانی بین مدیران و زیردستان وجود ندارد ؟ آیا از اینکه مدیران ژاپنی سر وقت در جلسات حضور دارند و هدف تشکیل جلسه و مطالب مورد بحث از قبل مشخص و آماده شده است؟ آیا از اینکه مدیران ژاپنی ابوالمشاغل نیستند و تنها و تنها مدیریت یک بخش را بعهده دارند و هیچ فعالیت و بیزنس جانبی هم ندارند ؟ آیا از اینکه از منشی ، دفتر اختصاصی، راننده و ماشین و گماشته اختصاصی و امکانات فضایی خبری نیست ؟ آیا از اینکه اگر شما به دفتر محل کار من بیایید محال است بتوانید مدیران را از سایر کارکنان تشخیص بدهید ؟( البته یک روش این است ببینید چه کسی کمترین امکانات و فضا را دارد و به احتمال بالا مدیر خود اوست ) آیا از اینکه مدیر ژاپنی مطالعه میکند و همیشه در محل کارش حضور دارد ؟.......
دقیقا کدام بخش از مطالب عنوان شده در بالا، مطابق فرهنگ و عرف جامعه ایرانی نیست که نباید مقایسه ای انجام نشود ؟

اگر موارد بالا در فرهنگ ایرانی بد و ناپسند هستند، پس مقایسه مدیران ایرانی و ژاپنی نیز کاری صحیحی نیست !! متاسفانه جای مدیران واقعی را ژنهای خوبی اشغال کرده اند که تنها در خرابکاری، ادعا و غرور مهارت ویژه ای دارند و برای ولخرجی ها، ناتوانی ها و ناکارآمدی هایشان بدنبال تئوری و مدل علمی نیز هستند ! هنگامی هم که بخواهید کمی از راه و روش صحیح و علمی صحبت به میان آورید، با گفتن اینکه شرایط ایران و ژاپن یکی نیست، میخواهند عملکرد بد خودشان را توجیه کنند و نشان بدهند که با وجود تمام نابسامانی ها، روش و اصول درست مدیریت در ایران را تنها آنها میدانند!! از روی تجربه می گویم که متاسفانه حتی در مقابل مدیران کشورهایی دست چندمی مانند مالزی، ویتنام، تایلند، اندونزی، هند.... اینها بسیار ناتوان هستند چیزی برای عرضه ندارند و عملکرد و خروجی آنها، مشخص کننده زیان وجودشان و روشهای نامدیریتی آنها است!! اطمینان دارم بسیاری از مدیرانی که اسم و القاب و افتخارات شأن را با تریلی حمل میکنند و ادعای مدیریت جهانی دارند، در خارج از کشور در آزمون پیشخدمتی رستوران هم پذیرفته نخواهند شد چرا که از عهده مدیریت یک میز غذا هم برنمی آیند !!
در نهایت هم مردم ایران و فرهنگ ایرانی را مقصر اصلی ناکامی ها و بی کفایتی ها معرفی میشود و مثال کسی است که از هنر رقصیدن بی بهره است و برای توجیه بی هنری و ناتوانی خود، دیوار کج را بهانه می کند!!

کانال سیستمهای مدیریت و کیفیت ژاپنی
دکتر حسین تهرانی کارشناس ارشد توسعه محصول در گروه تویوتا

@politicalculture