گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات دولت ج. ا. ایران
آدمهایی که وسط مهمانی یک دفعه روی یک نفر زوم میکنند، شکارش میکنند و میگویند «فلانی، چاق شدی»، «پیر شدی» یا «کچل شدی» دقیقا دنب
آدمهایی که وسط مهمانی یک دفعه روی یک نفر زوم میکنند، شکارش میکنند و میگویند "فلانی، چاق شدی" ، " پیر شدی" یا " کچل شدی " دقیقا دنبال چه هستند؟
آنها با اعلام بلند این جملهی خبری میخواهند به چه برسند؟ توقع دارند طرف، به خاک بیفتد و بگوید "بله سرورم همین طور است، مرا عفو کنید"؟
یا با گفتن این جمله سعی دارند به او درس زندگی بدهند؟
کاربرد چنین عباراتی درست مثل این است که وسط مهمانی زل بزنی توی صورت کسی و بگویی "فلانی، زشت شدی." یا "فلانی، بو میدی."
پرسش اصلی این است که آیا این دوستان فکر میکنند طرف پیش از این به وضع خود پی نبرده؟ خودش را توی آینه ندیده؟ غمگین نشده؟ برای مثلا رهایی از چاقی برنامه نریخته؟ با خودش قرار "رژیم و ورزش از شنبه" نگذاشته؟ یا شاید هم این دوستان خود را در نقش کریستف کلمب و کاشف قارهای گوشتی میبینند.
دست از سر دیگران برداریم. خبرهای ناامیدکنندهای که قطعا خودشان قبلا شنیدهاند را به سمع و نظرشان نرسانیم. چشمهایمان را باز کنیم و خوبیها را ببینیم.
"فلانی، زیبا شدی. خوش تیپ شدی. ژاکت قشنگی پوشیدی، چه عطر خوبی زدی، قشنگ حرف میزنی، بانمکی، خاطرات خندهداری تعریف میکنی، صدای قشنگی داری، مهربانی، صادقی، خوش سلیقهای..."
این بیان یک فرهنگ متعالی است!
@politicalculture