☸✅ امیرکبیر و مهر ایرانیان (حتی خاطیان) در نگاه او

☸✅ امیرکبیر و مِهر ایرانیان (حتی خاطیان) در نگاه او

▫️محمدشاه پانزده فوجِ سوار مُستعدّ مُکمَل روانۀ خراسان نمود. وقتِ «سان دادن» در میدان به آنان شخصاً خطاب نمود:
ای سرباز و سوار! زن و بچه خراسانیانِ یاغی را به شما بخشیدیم، بروید هرچه می خواهید بکنید. این خبر به خراسانیان رسیده، همه در طغیان و همراهیِ سالارِ خود فدایی وار کوشیدند و هرچه قشون رفت، خلع اسلحه نمودند و کشتند.

▫️بعدا «امیرکبیر» به زحمتی فوق الحصر، چند لشکر راه انداخته و روزِ ِسان به «حسام السّلطنه» فرمود:
خراسان، مِلک شاه است و خراسانیان اولاد ِشاه. تو مأموری با این سربازان بروی. یک نفر «حسن خان سالار» را که می گویند؛ یاغی شده، بگیری.
اگر شنیده شد یک سوار، یک توبره کاه، بی پول و بی رضایت از خراسانی گرفته و تو شکمِ آن سوار را ندریده باشی، شاه شکم تو را خواهد درید.
▫️عیناً این کلام به خراسانیان رسیده، خودشان ولایت به ولایت، بی جنگ، دروازه را بر روی قشون دولتی باز کرده و تابعِ دولت گشته، کلیدِ دروازۀ مشهد همان ساعتِ ورود، به روی حسام السلطنه می گشودند.

🔸(گزینش متن: حسینی هاشمی)
🔸[منبع: «مجله گنجینه»، خرداد 1382، شماره 27، داستان هایی از زندگی امیرکبیر]

#امیرکبیر
✅ #سیاست_شناسی
@politicology