✳️✴️ نظام اقتدارگرایی و پی آمدهای اجتماعی آن

✳️✴️ نظام اقتدارگرایی و پی آمدهای اجتماعی آن

اقتدارگرایی از ریشه اقتدار به دست می آید و در آن مسلط شدن به شخصیت، آراء و زندگی انسانها اصالت دارد. در این روش مدیریت، فردیت و اصالت فردی انسانها از آنها گرفته می شود و از انسانها، وفاداری تمام، نامحدود، بی چون و چرا و دگرگونی ناپذیر انتظار می رود.

در چارچوبهای اقتدارگرا و تمامیت گرا، سعی بر آن است تا از طرح هرگونه برنامه مشخصی پرهیز گردد زیرا به محض اینکه برنامه ای تنظیم گردد نقش افراد کاهش می یابدو جایگاه برنامه و افرادی که قرار است آن برنامه را عملیاتی کنند افزایش می یابد.

در نظامهای فردی و اقتدارگرا که تبعیت محض را می طلبد، "متفاوت بودن" نوعی انحراف محسوب می شود.

در چنین شرایطی، فردیت می میرد و اندیشه تعطیل می گردد و زمینه باروری و نوآوری فردی هیچگاه فرصت رشد پیدا نمی کند. در چنین قالبی، به کسی اعتماد وجود دارد که دقیق تقلید می کند نه آن که از قواعد و قوانین و مقررات و اندیشه ای حمایت می کند. تفاوت پذیری، اصالت انسانی دارد و رشد و رقابت تنها در سایه تفاوت پذیری امکان پذیر است.

همه باید خود را با رأس هرم و شخص شاه بسنجند و او را معیار قرار دهند هر چند که در چند ساعت دهها تناقض در او را با چشمان خود مشاهده کنند زیرا منفعت افراد و منطق وجودی آنها اتصال با رأس هرم گره خورده است.

در دورۀ قاجار هرکسی که استعداد فکری و قلمی داشت مجبور می شد به روسیه، عثمانی یا اروپا مهاجرت کند زیرا متفاوت بودن و متفاوت اندیشیدن جرم محسوب میشد. هنگامی که "تفاوت ها" پذیرفته نشوند، استدالل و منطق و دلیل آوردن و در نتیجه فکر کردن رو به فراموشی می روند. افراد به تدریج مجبورمی شوند، افکار خود را مخفی کرده و خواسته های خود را پنهان نمایند.

🔸تلخیصی از کتاب اقتدارگرایی ایرانی در عصر قاجار . نوشته محمود سریع القلم.
✍تلخیص: مهدی شیرخانی . دانش آموخته علوم سیاسی

✅ #سیاست_شناسی
@politicology