❇️✴️ نظم بین المللی و برجام. ✍ فرهاد قنبری

❇️✴️ نظم بین المللی و برجام
✍ فرهاد قنبری

⏺ کشورها در حوزه روابط بین الملل به دو دسته کلی تقسیم می شوند.
دسته اول کشورهایی هستند که با توجه به وسع و توانایی خود از وضع موجود راضی بوده و خواهان حفظ وضع موجود هستند و در دسته دیگر کشورهایی قرار دارند که نظم موجود جهانی را ظالمانه و سلطه جویانه دانسته و خواهان تجدید نظر در آن هستند.
بر اساس این دسته بندی کلی هر کشور سعی می کند دکترین خاص خود را در حوزه روابط بین الملل طراحی و اجرا نماید. دكترين های روابط بین الملل بدين مفهوم است كه يك كشور از یک منطق، و روش مشخصی به عنوان مبنا و چراغ راه فعاليت آن نظام و كشور در حوزه روابط خارجی به کار گرفته می شود. به عنوان مثال آمريكا تا پيش از جنگ جهانی اول، سياستی در پيش گرفته بود كه بر اساس دكترين مونروئه، به سياست «انزوا طلبی» معروف بود‌. (به معنای دور شدن از هر گونه درگيری با كشورهای ديگر و پرهيز از ورود در مناقشات و بحران های بين المللی) اما با ورود اين كشور به جنگ جهانی و به ويژه پس از حمله ژاپن به پرل هاربر در جنگ جهانی دوم ، اين كشور رسما در سياست انزوا طلبی گذشته خود تجديد نظر كرد و سياست دخالت در مناقشات و بحران های بين المللی را در پيش گرفت. یا آلمان پس از اتحاد به ویژه در عصر بیسمارک دکترین تجدید نظر طلبی را در پیش گرفته و خواهان بر عهده گرفتن نقش بیشتری در عرصه روابط بین الملل بود.
⏺ نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم حاکی از تثبیت نظام دو قطبی به رهبری امریکا و شوروی بود که کشورهای مختلف جهان سعی می کردند با نزدیک کردن خود به یکی از این دو قطب امنیت و منافع خود را دنبال کنند.
پس از فروپاشی شوروی نظم جهانی دچار تغییر شد و پس از آن جامعه بین الملل نظم جدیدی را با ابرقدرتی آمریکا به خود دید.

⏺ ایران پس از انقلاب در زمره کشورهای تجدید نظر طلب در عرصه بین الملل محسوب می شود. ایران انقلابی با شعار "نه شرقی، نه غربی" به تقابل نظم جهانی پرداخت و در جنگ ایران و عراق نیز هزینه زیادی بابت این تقابل با نظم بین المللی پرداخت کرد.
پس از فروپاشی شوروی نیز ایران حاضر به پذیرش نظم جدید جهانی به رهبری آمریکا نشد و منافع خود را در تقابل با این واقعیت تعریف نموده و وضع موجود را سلطه گرانه و ظالمانه تعریف کرد.

⏺ فارغ از اینکه اتخاذ رویکرد تجدید نظرطلبی در عرصه بین الملل از کشوری مانند ایران سیاست درست یا نادرستی است باید به این مسئله توجه کنیم که تمام کشورهایی که سیاست تجدید نظر طلبی را اتخاد کرده اند در یک رویکرد مشترک بوده اند و آن اینکه تجهیز قدرت نظامی به ویژه دست یابی به سلاح اتمی را سرلوحه تمام برنامه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی خود قرار داده اند. کشورهایی مانند چین عصر مائو، کره شمالی، شوروی در آستانه ورود به جنگ سرد از جمله این کشورها هستند. در واقع حاکمان این کشورها می دانستند که ممکن است در تقابل با نظم جهانی هزینه های سنگینی (از جمله تهاجم نظامی) را پرداخت نمایند و به همین دلیل تجهیز خود به سلاح های اتمی را در راس برنامه های خود قرار دادند.
اما در این میان کشورهایی هم بودند که بدون داشتن سلاح های اتمی به طغیان علیه نظم جهانی دست زدند و هزینه های سنگینی از قبیل اشغال و جنگ داخلی تن دادند. کشور ویتنام در دهه های گذشته و عراق صدام حسین و لیبی معمر قذافی از جمله این کشورها هستند. (به عقیده بسیار از تحلیلگران روابط بین الملل دلیل حمله آمریکا به عراق نه داشتن بمب اتم بلکه نداشتن چنین سلاح هایی بود.)

⏺ حال ایران با چهل سال سیاست تقابل با نظم جهانی و تحمل فشارها و هزینه های سنگین و در آستانه دست یابی به سلاح اتمی در میز مزاکره حاضر شد و داوطلبانه راکتورهای اتمی خود را تعطیل کرده و با سیمان پوشاند.
با این نگاه باید اذعان کرد برجام هدیه گرانبهایی از طرف کشوری بود که می توانست با ساخت بمب اتمی معضل و تهدید جدی تری علیه نظم جهانی باشد اما خود به صورت داوطلبانه و پس از تحمل سالها فشار ( حتی ترور شدن دانشمندان هسته ای خود) با دست خود تمام دستاوردهای و برنامه های نظامی خود را تعطیل کرد..

⏺ ایران پس از برجام ایرانی است که تهدیدی برای نظم جهانی محسوب نمی شود و این شیوه برخورد آمریکا و اروپا با برجام و ایران پس از برجام امری بدیهی و رایج در روابط بین الملل است.
ایران دیگر برای اسرائیل و حامیان این کشور تهدید امنیتی محسوب نمی شود و حالا آنها هستند که دست برتر را دارند و هرگونه که دلشان می خواهد با ایران رفتار می کنند.
حمله به مواضع ایران در سوریه، حمایت از گروههای تجزیه طلب تروریستی و فشار شدید اقتصادی بخشی از برنامه های مقابله با ایران پس از برجام است...

✅ #سیاست_شناسی
@politicology