❇️✴️ جهان ایرانی ما (۱). ✍️رضا بابایی

❇️✴️ جهان ایرانی ما (1)
✍️رضا بابایی

⬅️ این روزها همه دربارۀ انقلاب و پیامدهای آن سخن می‌گویند یا می‌نویسند. تا آنجا که من دیده‌ام، بیشتر نقد و اعتراض می‌کنند تا مدح و ستایش؛ اما وقتی در فهرست اعتراض‌ها و انتقادها می‌نگری، شگفت‌زده می‌شوی؛ زیرا هیچ عیبی در حکومت نمی‌بینی که بازتابی از واقعیت‌های جاری و شایع در میان مردم نباشد.
مردم، سیاست‌ها و دولت‌مردان را به چیزهایی متهم می‌کنند که خود کم‌وبیش به آن آلوده‌اند. شما در زندگی به چند ایرانی اعتماد کرده‌اید که از آن پشیمان نشده‌اید؟ از هر ده ایرانی چند نفر را می‌شناسید که انصاف را بر زورگویی و حقیقت را بر منفعت و دیگری را بر خویشتن ترجیح دهد؟ مگر یک دختر جوان در کوچه‌ها و خیابان‌های ایران امنیت دارد که مردم کوچه و خیابان از حکومتشان توقع حمایت و مروت دارند؟ چند درصد از هشتاد میلیون ایرانی، منافع ملی را در پای منفعت‌های جزئی و شخصی قربانی نمی‌کند که از حکومت می‌خواهیم چهارچشمی مراقب منافع ملی باشد؟ مگر ما همدیگر را کم دور می‌زنیم که از حاکمان توقع داریم با ما صاف و صادق باشند؟ تا امروز به چند ایرانی برخورده‌اید که حاضر شده‌ است یکی از چند شغل خود را رها کند تا جا برای جوانی بیکار باز شود؟
ما سیاست‌مداران را به توهم توطئه متهم می‌کنیم؛ اما تردید نکنید که توهم توطئه سابقه‌ای دراز در فرهنگ عمومی ایرانیان دارد. ایرج پزشکزاد کتاب «دایی‌جان ناپلئون» را پیش از انقلاب نوشت، نه پس از انقلاب. حافظ‌خوانی و حافظ‌دوستی ما گواهی می‌دهد که ریا هنوز در میان ما بیداد می‌کند؛ وگرنه از آن به حافظ پناه نمی‌بردیم و پس از شش‌صد سال شعر حافظ، همچنان نُقل و نَقل مجالس ما نبود. می‌گویند چرا حکومت اسلامی از میان همۀ احکام و آموزه‌های اسلام، تنها به حجاب چسبیده است. می‌گویم منتقدانی که نقد حکومت را به اعتراض‌های شداد و غلاظ علیه حجاب اجباری فروکاسته‌اند، وضعیتی بهتر دارند؟

✅ #سیاست_شناسی
@politicology