✴️☸ برای داخل شدن به خارج عجله جایز نیست. ✍ فردین علیخواه

✴️☸ برای داخل شدن به خارج عجله جایز نیست
✍ فردین علیخواه

🔹مهران حدود 5 سال است که در یکی از دانشگاههای شهر بوداپست در رشته پزشکی تحصیل می کند. می گوید که وقتی وارد این شهر شد احساس سرگشتکی، حیرانی و بی پناهی شدیدی به سراغش آمد. نه آنکه پول نداشت، نه آنکه یخچال خانه اش از گوشت، مرغ و یا میوه خالی بود. او همه اینها را داشت. ولی برای این زندگی آماده نبود. مهران احساس می کرد که ناگهان او را از بالای یک پل بلند به سمت رودخانه پرتاب کرده اند بدون آنکه از قبل خودش را برای این شیرجه آماده کند. از دور تصوراتی درباره جوامع اروپایی داشت ولی نمی دانست که زندگی در این جوامع هم مهارت هایی می خواهد که شاید مهارت های کسب شده در جامعه ایرانی چندان به کارش نیاید. درس هم خوب می خواند ولی نه برای موفقیت و آینده ای درخشان، بلکه بیشتر برای فراموش کردن آنچه بر او می گذشت مطالعه می کرد!

🔹جامعه شناسان از اصطلاحی با عنوان « فرایند اجتماعی شدن» سخن می گویند. منظور از این فرایند، یادگیری مهارت های زندگی در جامعه است. در فرایند اجتماعی شدن، نهادهای اجتماعی نظیر خانواده، مدرسه، رسانه های جمعی و غیره به افراد می آموزند که « زندگی» خود را باید با تکیه بر چه مهارت ها و رفتارهایی پیش ببرند. معمولا این فرایند از کودکی آغاز می شود و در طول عمر فرد تداوم دارد.

🔹 در واقع نمی توان گفت که اجتماعی شدن در سن خاصی به پایان می رسد. فرد همیشه در معرض آموزش های جدید قرار دارد و دقیقا به همین دلیل جامعه شناسان از عبارت « اجتماعی شدن مجدّد» استفاده می کنند. فردی که مهاجرت می کند یا برای کار و تحصیل؛ کشور خود را ترک می کند مصداق آشکار « اجتماعی شدن مجدد» است. در این وضعیت بسیاری از آموخته های او در جامعۀ مبدأ، در جامعۀ مقصد به کار نمی آید و مجددا باید مهارت های جدیدی کسب کند تا « زندگی» خود را سامان دهد.

🔹واقعیت آن است که خاستگاهِ بیشتر جوانان ایرانی که به قصد تحصیل به کشورهای اروپایی می روند خانواده های متموّل و یا طبقۀ متوسطِ رو به بالاست. سبک تربیتی در این خانواده ها غالبا به شیوۀ « والدین هلی کوپتری» است. منظور از این اصطلاح در جامعه شناسی، والدینی هستند که مدام بر بالای سر فرزندان خود چرخ می زنند، از آنان به شدت مراقبت می کنند و تمایلی ندارند که فرزندان شان کوچک ترین سختی و مشقّتی تجربه کنند. شواهد اولیه نشان می دهد که بیشتر این جوانان در ایران در چنین خانواده هایی پرورش یافته اند و دقیقا به دلیل جابجایی سریع، یعنی کنده شدن سریع از ایران و سکونت در یک جامعه جدید احتمال می رود که پیامدهای روانیِ گاه نگران کننده و جدی به سراغ آنان بیاید.

🔹نکته دیگر آنکه متأسفانه اغلب خانواده هایی که جهت ادامه تحصیل؛ فرزندان خود را به این کشورها می فرستند تنها در سال پایانی دوره دبیرستان چنین برنامه ای را تدارک می بینند. حتی در برخی از خانواده ها فاصله بین تصمیم برای اعزام فرزند به خارج از کشور و سکونت فرزند در کشور جدید تنها چند ماه است. منظور آنکه کم نیستند خانواده هایی که صرفا پس از اعلام نتایج کنکور سراسری با دستپاچگی شدید تصمیم گرفته اند تا فرزند خود را برای تحصیل پزشکی به یکی از کشورهای اروپایی پرتاب کنند. به عمد از فعل پرتاب کردن استفاده می کنم. شوق و گاه اصرار فرزندان برای رسیدن به آرمانشهری که در ذهن دارند و عمدتا ساختۀ رسانه هاست لحظه ای والدین را دچار تردید نمی کند.

🔸شاید این پرسش مطرح شود که این؛ تصمیمی است که دیگر محقّق شده است. چه می توان کرد؟ دغدغه اصلی این نوشته انتقال این ایده به خانواده هاست که اولا با ورود فرزندشان به دوره دبیرستان به تدریج تعامل آنان را با جامعه و واقعیت های اجتماعی بیشتر کرده و به شیوه هایی منطقی؛ مهارت های زندگی، گرم و سرد روزگار و مستقل بودن را به آنان بیاموزند. دوم آنکه تصمیم درباره تحصیل فرزند در خارج از کشور را به اعلام نتایج کنکور سراسری موکول نکنند. اگر هم چنین می کنند فاصله ای منطقی بین این تصمیم و سکونت فرزند در کشورهای دیگر در نظر بگیرند و در این مدت از تجربه سایر ایرانیان و جوانان ایرانی ساکن این کشورها استفاده کنند.

✅ #سیاست_شناسی
@politicology