✳️☸ پیرمرد و وزیر. ✍ «مجید یونسیان»

✳️☸ پیرمرد و وزیر
✍«مجید یونسیان»

🔶داستان پیرمرد و وزیر، تبلور گویا و ساده‌ای از شکاف میان دولت و مردم، فرسایش اجتماعی و دلیل واقعی بی‌اعتمادی به حکمرانی ایدئولوژیک در جامعه‌ی ماست. اما در این میان آنچه مهمتر از حرف‌های این پیرمرد کشاورز بود، بهت، حیرت و سکوت وزیر بود که وجه برجسته‌ای از نظر جامعه‌شناختی دارد.

🔺باید به‌درستی به این سؤال پاسخ داد که این شکاف چگونه و چرا بوجود آمده است؟ و چرا حکمرانان ما اینگونه غافلگیر می‌شوند؟

🔶مگر جز این انتظاری داشتند؟ اقدام وزیر در ارسال هدیه و سپس پاسخ پیرمرد غافل‌گیر کننده‌تر است. پیرمرد در واکنش به این اقدام وزیر گفت:‌ «وزیر آدم خوبی است و هدیه او را هدیه یک دوست نامید بدون آنکه اهمیتی به ارزش مالی آن بدهد». در این رابطه دو نکته قابل توجه است: اول عزت نفس پیرمرد و دوم متن و بطن انسانی وی که می‌توان آن را تجلی عمومی وسعت دید و عمق نگاه اجتماعی جامعه تلقی کرد. این یعنی اینکه شکاف میان دولت و مردم،حکمرانان و جامعه هنوز امکان بازپروری و بازسازی دارد. هنوز این شکاف به نفرت و گسستن کامل نیانجامیده است. هنوز بستر جامعه برای احیای رابطه و اعتماد از بین نرفته است. هنوز فقر، تبعیض، بی‌توجهی و بی‌عدالتی موجب نشده است که مردم عادی دچار نابسامانی در ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی شوند. سخنان ساده اما اثرگذار پیرمرد به ما می‌آموزد که روشنفکری به داشتن عنوان و مدرک و انباشت سیاهه‌ای از اطلاعات و اصطلاحات پرطمطراق علمی و شبه علمی نیست بلکه روشنفکری یعنی داشتن درک درست از واقعیت‌ها و داشتن جسارت و شجاعت بیان آن؛ روشنفکری یعنی قد برافراشته در برابر قدرت و نداشتن لکنت زبان در برابر هیمنه‌ی وزیر و رئیس و سردار و همه‌ی آن‌ها که همه چیز از ثروت و موقعیت و زور و تبلیغات را با هم دارند. داستان وزیر و پیرمرد اتفاقی است بس خوشایند که می‌تواند مسیر نگاه ما را به حقایق اجتماعی تغییر دهد.

✅ #سیاست_شناسی
@politicology