‍ 🌾🌿🌾 …بشر حافی. ناگاه کنیزی از آن خانه بیرون آمد و در دستش خاکروبه بود و برکنار در خانه ریخت

‍ 🌾🌿🌾


بشر حافی
روزی حضرت کاظم (ع) از در خانه «بشر حافی» در بغداد می گذشت که صدای ساز و آواز و رقص را از خانه شنید.
ناگاه کنیزی از آن خانه بیرون آمد و در دستش خاکروبه بود و برکنار در خانه ریخت.
امام (ع) فرمود: ای کنیز صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ عرض کرد: آزاد است. فرمود: راست گفتی اگر بنده بود از مولای خود می ترسید.
کنیز چون برگشت «بشر حافی» بر سر سفره شراب بود و پرسید: چرا دیر آمدی؟ کنیز جریان ملاقات را با امام(ع) نقل کرد.
بشر حافی با پای برهنه بیرون دوید و خدمت آن حضرت رسید و عذر خواست و اظهار شرمندگی نمود و از کار خود توبه کرد.

درسی از اخلاق، ص ۱۸۴ منهاج الکرامه علامه حلی



@rahe_aseman