🔶دوگانه‌ی دوازدهم: ذات‌مندی و ناذات‌مندی دین.. ✍️حسن محدثی

🔶دوگانه‌ی دوازدهم: ذات‌مندی و ناذات‌مندی دین

✍️حسن محدثی

🔻به‌رغم انبوهی از مشکلات، در 17 تیر 1397 در جلسه‌ی "چالش‌های دین‌داری در ایران معاصر" هم‌راه با دکتر تاج‌الدین عزیز و به مدیریت دکتر احمد بخارایی دوست گرامی و ارج‌مند شرکت کردم. روز داغی بود و زمان تعطیل دانش‌گاه‌ها. لذا انتظار نداشتیم که جلسه‌ی گرم و پرشوری تشکیل شود و با استقبال مخاطبان مواجه گردد. اما به‌رغم انتظار ما، جلسه‌ا‌ی بسیار جدی هم‌راه با بحث‌هایی به همان اندازه داغ و پرشور تشکیل شد و سبب شد دست‌کم برای مدّتی مشکلات را فراموش کنیم.

🔻من در مدّت محدود 15 دقیقه‌ی نخست در باب دو محور تحوّل دین‌داری و چالش‌های دین‌داری در ایران معاصر سخن گفتم و این دو را به‌اجمال توضیح دادم و در باب برخی از زیرمحورهای هر یک نکاتی را عرض کردم. سپس دکتر تاج‌الدین عزیز در باب تنش‌های دین‌داری در ایران معاصر و به‌ویژه چالش‌های پدید آمده از مدرنیته برای دین و به‌ویژه چالش دین و عقلانیت نکات ارزش‌مندی را گفت.

🔻در قسمت پرسش و پاسخ و گفت‌وگو بحث داغی درگرفت. مجالی پیش آمد تا بین دین و دین‌داری تمایز قایل شوم و توضیح بدهم که تحول دین‌داری و چالش‌های دین‌داری غیر از تحول دین و چالش‌های دین است؛ اگرچه بین آن‌ها نسبت‌هایی وجود دارد.

🔻جذّاب‌ترین و پرمناقشه‌ترین قسمت بحث آن‌جایی بود که برخی از مشارکان در بحث و از جمله دکتر بخارایی عزیز از ماهیت، ذات، یا جوهر دین سخن گفتند و چنین تعابیری را در باب دین به‌کار بردند و من دیدگاه خوداَم را در این باره توضیح دادم و گفتم که دین واجد ذات یا جوهر و ماهیّت نیست.

🔻مثل بسیاری موارد دیگر از بحث‌های دین‌پژوهانه، این بحث نیز سبب ناراحتی و اعتراض شدید مخاطبانی شد که احتمالاً اکثر آنان دین‌دار بوده‌اند. این سخن که دین ذاتی ندارد بل‌که دوره به دوره به انحای مختلف به‌نحو اجتماعی برساخت می‌شود، برای دین‌داران غیرانتقادی‌اندیش به‌شدّت برخورنده و ناراحت کننده است. بار دیگر دریافتم که کار دین‌پژوه کار دشواری است.

🔻این بحث و مناقشه‌ی متقابل مرا به دوگانه‌ی دوازدهم در باب جامعه‌شناسی دین ره‌نمون شد. در کتاب جامعه‌شناسی دین یازده دوگانه را در باب دین مورد بحث قرار داده‌ام، امّا در این جلسه دریافتم که بحث‌دوگانه‌ها هنوز ناقص است و به‌تر است دوگانه‌ی دوازدهم یعنی دوگانه‌ی ذات‌مندی / ناذات‌مندی دین را نیز در ویرایش جدید کتاب‌ام (اگر عمری باشد) به‌تفصیل مورد بحث قرار دهم و توضیح دهم که چرا دین فاقد ذات و جوهر است. البته در این جلسه اجمالاً توضیح دادم اما شنیدن این سخنان برای مخاطبان بسیار ثقیل و ناراحت‌کننده بود؛ اگر چه من دلیل معتبری در لابه‌لای مخالفت‌های آنان نیافتم.

🔻مخاطبان محترمی که در این بحث شرکت داشتند به تمایز میان substance و essence توجهی نداشتند. مجالی هم نبود که این بحث را آغاز کنم و توضیح دهم. باری، دین فاقد essence (همان جوهر یا ذات و ماهیت) است اما واجد substance (ماده یا مؤلّفه‌های سازنده) است. مؤلّفه‌های سازنده‌ی دین نیز در روند تاریخی‌اش ثابت و یک‌سان نیست بل‌که از ره گذر برساخت اجتماعی متحوّل می‌شود. این موضوعی است که باید در ذیل این دوگانه در آینده آن را مورد بحث قرار دهم. البته در ترجمه‌های فارسی اغلب این دو مفهوم را به اشتباه یکی می‌گیرند.

🔻خود این موضوع البتّه مستعد این است که در جلسه و بحثی مستقل مورد گفت‌وگو و بررسی قرار گیرد. تا خدا چه بخواهد و زنده‌گی ما را به کدام سو بکشاند.

حسن محدثی گیلوایی / 21 تیر 1397
@NewHasanMohaddesi

#یادداشتها
#حسن_محدثی

https://t.me/religionandsociety