🔻چرا دنیای اسلام در زمینه علوم تجربی عقب ماند؟ 🔻.. ✍🏻رسول جعفریان

🔻چرا دنیای اسلام در زمینه علوم تجربی عقب ماند؟🔻

✍🏻رسول جعفریان

🔹به طور مرتب، اظهاراتی در باره نگرش توحیدی به علوم تجربی و طبیعی مطرح می شود. این افکار بی سابقه نیست، اما نباید تصور کرد، تکرار یک روش و طرح یک مطلب قدیمی در بیان جدید، ما را به نتایج متفاوتی از آنچه تاکنون در درجا زدن داشته ایم، می رساند. علوم تجربی، از نوع آنچه از یونان تاکنون بوده، یعنی علومی که به دنیای اسلام رسیده و رشد مختصری داشته، و همین طور آنچه امروزه در غرب هست، نسبت به تفکر توحیدی یا شرک، لابشرط است. چه شما موحد باشید چه مشرک، می توانید در علوم تجربی رشد کنید، مگر آن که خودتان دست خودتان را با افکار خود ساخته ببندید. فهرست بلندی از فیزیکدانان ناباور به خدا را می توانید در وبسایتی که اسامی و تخصص و مقام بلند آنها آمده بنگرید. همین طور فهرستی طولانی از فیزیکدانانی که به خداوند باور دارند. هیچ تفاوتی از نظر علم فیزیک در این زمینه ها نیست، مگر آن که فیزیک هم بخواهد فلسفی حرف بزند.

🔸این وضعیت، در شیمی و ریاضی هم با فیزیک همسان بلکه روشن تر است. یعنی هیچ ارتباطی میان این علوم با تفکر توحیدی یا شرک آمیز از نظر علمی نیست. بنابر این بسط دادن فکر توحیدی به علوم تجربی، هیچ گره ای از کار ما حل نخواهد کرد، جز آن که عوارض جانبی منفی برای رشد علم در میان ما خواهد داشت که دارد. اصل دین، شامل اعتقاد به خداوند و نبوت، و مهم ترین اصل عملی آن عبادت، ربطی به این که شما چه نوع شناختی از علم تجربی داشته باشید ندارد. این امر جز این است که بگوییم نوع خاصی از معرفت دینی، بر اساس نگاه به طبیعت به اعتبار خالق آن و نظم در آن، در کار است و وجود دارد. این مباحث، باز ربطی به خود علوم تجربی بما هو علم ندارد. به عبارت دیگر، سطح آن نوع از معرفت که به دین و فلسفه مربوط می شود، کاری به ماهیت علوم تجربی ندارد. در آن سطح، می توان به اعتبار معرفت دینی خیلی از مطالب را مطرح کرد. اصل وجود خدا، رابطه اش با طبیعت، با انسان و بسیاری از مسائل دیگر مهم است، اما اینها، ربطی به دانش تجربی که نوعی دانش مستقل و انسانی و قابل تغییر است، ندارد. این خطا را ملحدانی هم دارند که سعی می کنند از برخی یافته های فیزیک، جهان بینی های مادی استخراج کنند.

🔹و اما در مورد افکار رایج میان ما در این زمینه، باید گفت تمام مشکل دنیای اسلام از زاویه رشد نکردن علم تجربی در آن، ناشی از همین خلط هاست که نتیجه لب به لب شدن برخی از نظریات علوم تجربی با علوم دینی (در تفسیرهای رایج از آن) است. تفسیر فخر رازی را مرور کنید، تمام گیر او به این است که نباید شناخت طبیعت به نوعی باشد که سبب شرک شود، در حالی اصل این فرض که دانش تجربی مشکلی برای دین ایجاد کند، از بیخ و بن، بی ربط است. مشکل عمده ای که معتزله در علوم طبیعی و نظریات خود در آن زمینه درست کردند ـ و بیش از مشکل ناشی از تفکر اخباری ها و متفاوت از آنها بود ـ همین بود که علوم تجربی را با علوم الهی درآمیختند، و حتی کسی مانند قاضی عبدالجبار از بزرگترین متفکران معتزلی تاریخ مسلمانان، ضد علم از آب درآمدند. یکی از مهم ترین آسیب ها در جهان اسلام و عقب ماندگی آن، ناشی از دیدگاههای آنهاست که به اسم دین از تحقیقات علم طبیعی جلوگیری کردند. ما باید حساب علوم تجربی را از تفکر توحیدی و غیر توحیدی از این منظر جدا کنیم تا بتوانیم زمینه رشد آن را در دنیای اسلام فراهم سازیم. ما باید در این قبیل مسائل، احساساتمان را کنترل کنیم.

🔰منبع: نو اندیشی دینی کیان

@religionandsociety